پایگاه خبری گلونی، محمد پورخداداد: امنیت شغلی اصل فراموششده باراز کار در ایران است. تفاوتی هم بین مشاغل دولتی و خصوصی وجود ندارد. همانطور که یک کارگاه کوچک نجاری برای کارگر شاغل در آن میتواند موقتی باشد، که یک کارمند شرکتی و قراردادی در ادارات دولتی.
اما فاجعهبارتر از نبود امنیت شغلی، شانه خالی کردن کارگاهها و شرکتهای خصوصی از بیمه کردن کارگران است.
کارفرماها برای تامین نیروی کار مورد نیازشان، تعدادی کارگر استخدام میکند. ولی از ناآگاهی و یا با سواستفاده از موقعیت مالی آنها و نیازشان برای کسب درآمد، بدون رسمی کردن قرارداد، چند ماه و حتی چند سال از آنها کار میکشند، بدون اینکه بیمه آنها را پرداخت کرده باشند.
در کارگاهها و شرکتها روال بر این است که به جز لیست حسابرسی اصلی شرکت، لیستی برای ارائه به سازمان تامین اجتماعی و وزارت کار وجود دارد که درآن تقریبا همه چیز صوری است. یعنی تعداد افراد شاغل در این کارگاه و یا شرکت و میزان حقوق دریافتی آنها که مطابق قانون کار است در صورتی که احتمال دارد کارگران از قانون کار کمتر دریافت کنند.
همانطور که گفته شد وضعیت اقتصادی کارگران و نبود شغل جایگزین مانع میشود که آنها بتوانند حق خود را از کارفرما بگیرند. آنها نمی خواهند دوباره بیکار شوند و از روی ناچاری به همین آبباریکه راضی میشوند.
بیمه نکردن کارگر نمونه واضح استثمار است. قوانین وزارت کار تاحدودی در روی کاغذ، درست و سختگیرانه هستند، ولی در نبود نظارتهای کافی و مماشات با کارفرمایان این ظلم به کارگران هر روز بیشتر میشود.
تنها راه ایجاد تغییر در وضعیت موجود اجازه دادن به فعالیت سندیکاهای کارگری است. جمعیتهایی که در دنیای پیشرفته از هر قانونی بالاتر هستند. به این معنی که این سندیکاها انقدر قدرت دارند که نه تنها کارفرمایی جرات سواستفاده از کارگران را به خود نمی دهد، بلکه اگر قوانین مطابق خواست کارگران نباشند با فشار این سندیکاها به دولتها، قوانین تغییر میکنند و بهروز میشوند.
بیمهنکردن کارگران آینده سیاهی را برای زمان از کارافتادگی آنها به وجود آورده است. بسیاری از کسانی که تحت پوشش سازمانهایی مانند کمیته امام خمینی و بهزیستی قرار دارند روزگاری کارگرانی بودهاند که بدون بیمه سالها جان کندهاند و اکنون با وجود انواع واقسام بیماریهای جسمی ناشی از کار زیاد، حقوق ماهیانه اندکی برای تامین نیازهای اولیه خود ندارند.
پایان پیام