مرغ باز هم کشید بالا
پایگاه خبری گلونی، محسن فراهانی: بفرما باز مرغ گرون شد. به جان خودم یه روزی میرسه که خانوادگی میریم یه مرغداری و ۲۰ میلیون تومن به صاحب مرغداری میدیم تا یه مرغ بیاره فقط دو تا غدغد کنه برامون بره. صاحب مرغداری هم یه مرغ رو که روی تخت پادشاهی نشسته و کلی طلا و جواهر دوروبر خودش ریخته و سه چهارتا خروس کت و شلواری هم دارن بادش میزنن و یه سیگار برگ هم گوشهی نوکش هست رو میاره جلومون. ما هم با چشمهای از حدقه در رفته و دهانهای باز بهش خیره میشیم. مرغه هم یه پک به سیگار برگش میزنه و فوت میکنه به سمت یکی از خروسهای کت و شلواری کنارش. بعد یه نگاه آلن دلونی به ما میکنه و میگه: «قدقد».
مرغ باز هم کشید بالا
یهو ما از خوشحالی جیغ میکشیم و همدیگه رو بغل میکنیم و اشک شوق میریزیم. چون مرغها واسه هرکسی قدقد نمیکنن.
اون موقع دیگه نیمرو و املت غذای مجردی و درپیتی نیست. اون موقع دیگه باید بری یه رستوران شیک تو زعفرانیه، سوئیچ پورشه رو بدی به خدمتکار رستوران تا برات پارکش کنه. بعد بری رو یه میز کنار پنجره که مشرف به خیابونه بشینی و گارسون رو صدا بزنی و بگی: «یه املت با رب لطفاً» پونصد هزار تومن هم بذاری تو جیب گارسون و در گوشش بگی: جون مادرت وقتی املت من رو آوردی، یه جوری که همه بشنون بگو: «بفرمایید قربان املتتون آماده است» میخوام چشم همه دربیاد.
حالا هی این لامصب رو گرون کنید.
پایان پیام