دور کشور در هشتاد روز

دور کشور در هشتاد روز

پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفری‌خواه: خرید جهیزیه یکی از همان خریدهای دردسرساز است، شما مجبورید قید سِت کردن در مارک و رنگ وسایل را بزنید مثلاً دور یخچال مشکی و تخت سپید را باید خط بکشید چون قیمشان از استاندارد بازار به مراتب بالاتر است مخصوصاً اگر پدرتان همه پول جهیزیه خرج مهمان‌ها کرده باشد. همیشه دلم می‌خواست تنگ جهیزیه‌ام یک هشتگ لاکچری بزنم با آن چشم‌های مرجان را از کاسه دربیاورم اما اقامت خانواده لئو خوآن در هتل ۵ ستاره به‌معنای واقع کمرمان را شکست.

نکته اصلی هم این‌بود که اطلاعات آنها از جاذبه توریستی ایران بیشتر از کل سایت‌های محیطزیست وطنی بود، یعنی به اصفهان و ۳۳ پل و شیراز و پاسارگاد و کرمان و غار علی‌صدر محدود نمی‌شد، همین الان از اتاق فرمان اشاره کردند که غار علی‌صدر متعلق به همدان است، به‌هرحال منظورم این بود که آنها حتی آمار ییلاق دیلمان را هم داشتند و سفر با آنها جوری بود که انگار ادواردو و مونیکا، لورنزو میگوییل ایرانی هستند و من و پدر و مادرم خارجی هستیم.

دور کشور در هشتاد روز

بهترین خاطره‌شان از کشور همین مسافرت بدون خرج کردن یک ریال پول بود، بدین صورت که پدرم باز هم کار خودش را می‌کرد و لحظه آخر با جمله «مهمون من باشین» آن‌ها را ذوق‌زده می‌کرد و در حالی‌که مادرم به ۵۳ زبان زنده دنیا به او چشم‌غره می‌زد فقط در افق محو می‌شد و پول‌هایش را از حساب بانکیش بیرون می‌کشید. اصلاً طوری با آنها رفتار کرده‌ بود که اولین عبارت فارسی که یاد گرفته بودند همین «مهمون من باشین» بود. اگر آنها تصمیم می‌گرفتید دو هفته دیگر هم در کشور بمانند پدر باید در اوج کفش‌هایش را آویزان می‌کرد وبعد ۴۰ سال کار در بازار اعلام ورشکستگی می‌کرد.

برای همین من تصمیم گرفتم سر و ته خرید جهیزیه و عروسی را بزنم و برای جلوگیری از سقوط پدرم به ورطه ورشکستگی زودتر مراسم ازدواجم را بگیرم!

پایان پیام