معضل وجود نرولوژیست در فامیل
پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: معضل اصلی از وقتی شروع شد که ما بزرگ شدیم و همپای ما دخترخالهها و پسرخالهها و دخترعموها و پسرعموهایمان هم بزرگ شدند. آن زمانها مثل حالا نبود که بشود با یک گوشی هوشمند سر پدرها و مادرها را گرم کرد و سطح دغدغه آنها از نمره ۲۰ در حساب و علوم به «چگونه یک فایل را به یک گروه خاص ارسال کنیم» تغییر داد.
اصلاً همین نمره حساب و علوم برای شما یک سرگرمی است برای ما یک ابزار شکنجه قرونوسطایی بود. معضل بزرگتر وقتی بود که با دخترخالهها و دخترعمههایتان همسن بودید، یعنی جوری که پدر و مادر من به سِروِر وزارت علوم وصل بودند؛ آقای توکلی رئیس سازمان سنجش هم آن سطح از دسترسی را نداشت. بدترین روز تقویم روزی بود که شما کنکور میدادید و رتبه آنها از شما بالاتر میشد بدشانسی بزرگ هم این بود که اسم رشته آنها بدجوری زیر زبان پدر و مادرهایتان مزه میکرد.
همیشه از پس مرجان دخترعمه زری در درس مشق برمیآمدم اما هر کاری میکردم حریف مونا دخترخاله سوسن نمیشدم. آخرسر هم آب پاکی را روی دستمان ریخت و بورسیه شد و رفت کانادا و آنهم درحالیکه مادرم حداقل میتوانست برای ۲۰ سال آینده هم از آن بهعنوان پتک استفاده کند.
کمکم داشتیم روی آرامش را میدیدیم که پای تلگرام به زندگیمان باز شد و مادر رصد لحظهبهلحظه زندگی مونا را شروع کرد. او هم نامردی نکرد و یک نرولوژیست کار درست شد معادلش میشود همان متخصص مغز و اعصاب. خداییش هم جوری روی اعصاب همه بچههای فامیل در آن سطح از موفقیت اسکی میکند که هیچکس هوادارش نمیشود حتی این اواخر عمه زری هم شمارهاش را از مادرم گرفت تا برای گوشمالی مرجان در موارد خاص استفاده کند. بعضی وقتها فکر میکنم واقعاً دنیا با مرزهایش جای بیدروپیکری ست وقتیکه مونا از آن سر دنیا هنوز هم میتواند باعث شود موفقیت بهسادگی کوفتت شود!
پایان پیام
ادامه این داستان دنبالهدار را اینجا بخوانید.
کد خبر : 58648 ساعت خبر : 6:28 ب.ظ