پایگاه خبری گلونی، مهدیسا صفریخواه: مادرم معتقد بود شلغم و عرق نعنا هر دردی رو درمان میکنه یعنی شما با هر مشکلی از تومور مغزی روی بصلالنخاع تا روماتیسم نوع لوپوس بهاو مراجعه میکردین همین رو براتون تجویز میکرد، واسه همین ما دوتا آرزو بهدلمون موند که یکروز مدرسه رو به بهانه مریضی بپیچونیم. حتی وقتی که دونههای آبله مرغان کل بدنمون رو گرفته بود، مادربزرگم به نیابت از مادرم با یه دستور خانگی و دود کردن عنبرنسارا در اتاق بسته ما رو به مدرسه فرستاد.
اون وقتها پای طب سنتی در این حد واندازهها به تلگرام باز نشده بود وگرنه ما میتونستیم با نسخه اجدادی پدربزرگم حداقل ۲۸ کیلو فالوئر برای خودمون دست و پا کنیم. پدربزرگم همه خواص گیاهان دارویی رو خوب میشناخت. میگفتن پدرش حکیم یا طبیب بوده و بدون قسمنامه بقراط همه بیماران رو مداوا میکرده و حتی هنرمندان اون زمان و آدمهای چاق رو هم معاینه میکرد و دنبال یهراه واسه پیچوندنشون نبود اما مادر از بین طبع غذاها و درمانهای گیاهی همین شلغم و عرقنعنا رو یاد گرفته با ارفاق گاهی دوسین هم برامون تجویز میکرد.
بعدها فهمیدیم هیجان و ترس از مزه شلغم بود که حالمون رو خوب میکرد تصمیم گرفتیم در یک حرکت نمادین ترکش کنیم حالا برای هر دل دردی راینیتیدین و برای هر سرماخوردگی آنتیبیوتیک میخوریم. مادر هم وقتی سماجت ما در مصرف دارو رو دید تو اوج کنار کشید وقتی فهمید این سردردها با بوکردن سرکه و گلاب خانگی رفع نمیشن بیخیالمون شد و تصمیم گرفت بذاره از شدت مصرف آنتیبیوتیک اُوِردُز کنیم و بمیریم بعد در حالیکه بالای سرمون گریه میکنه در مراسم خاکسپاریمان شلغم خیرات کنه تا لااقل روحمان از عوارض مصرف آنتیبیوتیک پاک شود!
پایان پیام
ادامه این داستان دنبالهدار را اینجا بخوانید.