کَل کَلِ پدری پسری
پایگاه خبری گلونی، علی خضری: چند ساعت دیگر شهراورد شروع می‌شد. بابا مشغول تماشای اخبار ورزشی بود. گزارشی از شهراورد و تاریخچه‌ی آن درحال پخش بود.عده‌ای از طرفداران با دست عدد ۶ را نشان می‌دادند و عده‌ای هم عدد ۴٫ کنار بابا نشستم و گفتم: بابا، فکر کنم دوباره امروز ۶ تایی بشوید. گفت: اولا من استقلالی نیستم. دوما آن موقع که این ۶ تا اتفاق افتاد تو کجا بودی؟ همه‌اش افسانه است که این قرمزها که هیچ افتخاری ندارند از خودشان درآورده‌اند و به آن می‌نازند.
گفتم: افسانه؟ یعنی هرچه را ما ندیده‌ایم افسانه است؟ اگر این‌جور باشد که کل تاریخ هم دروغ است. درست است که من ندیدم، اما بزرگترها که دیده‌اند. مدارکش هم موجود است.
گفت: از قدیم گفته اند که تاریخ را فاتحان می‌نویسند. آن موقع هم تاریخ‌نویسان همه پرسپولیسی بوده‌اند.
گفتم: خوب، دیدید، خودتان گفتید که پرسپولیس از قدیم فاتح و پیروز بوده است.
چپ چپ نگاهم کرد و گفت: باز تو شیرین شدی؟ آخرین باری که قهرمان شدید کی بود؟ آخرین باری که صدر جدول را دیدید کی بود؟ راستی قعر جدول چه خبر؟
کَل کَلِ پدری پسری
گفتم: ما هم اگر به لطف داور امتیاز می‌گرفتیم، همین‌جور کُری می‌خواندیم. من که آخرش نفهمیدم شما پرسپولیسی هستید یا استقلالی؟
گفت: هیچکدام. من طرفدار تیم ملی هستم. ولی نمی‌دانم چرا تیم ملی هیچ‌وقت آبی نمی‌پوشد. اصلا بقول شاعر:
قرمز و آبیتان حاصل کوته نظریست
گر نظر صاف کنی مقصد ما تیم ملی‌ست
گفتم: شما گفتید و من هم باور کردم. اگر طرفدار هیچ تیمی نیستید، پس چرا وقتی پرسپولیس می‌بازد انقدر خوشحال می‌شوید و به من سرکوفت می‌زنید؟ یا وقتی استقلال می‌بازد، پول توی جیبی ما را قطع می‌کنید؟
گفت: حالا که برای من بلبل درازی می‌کنی، اگر امروز پرسپولیس ببرد، یک هفته پول توی جیبی نمی‌دهم تا دنده‌ات نرم شود.
گفتم: آخر چه ربطی به من دارد. به قول خودتان: “گنه کرد دربلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری؟”
گفت: باز برای من ضرب‌المثل گفتی؟ اصلا امروز حق نداری بازی را تماشا کنی. اصلا چه معنی دارد که یک عده پول بگیرند و خانه و ماشین آن‌چنانی داشته باشند، آن وقت یک عده آدم بی‌کار بیایند توی سر و کله‌ی هم بزنند و آبی و قرمز بازی دربیاورند و ۶ و ۴ به هم نشان بدهند.
گفتم: یعنی چی؟ یعنی هرکس کاری می کند و پول خوب درمی‌آورد، کار بدی می‌کند؟ مثلا این هنرپیشه‌ها که فیلم بازی می‌کنند و پول درمی‌آورند، ما نباید فیلمشان را نگاه کنیم؟
گفت: تماشا کردن فرق می‌کند تا طرفداری الکی و تعصب کور نسبت به چیزی داشتن. آخر من نمی‌فهمم، از طرفداری و کل کل و کُری خواندن چه چیزی عایدتان می‌شود؟
گفتم: اگر ناراحت نمی‌شوید، همان چیزی که از تماشای تکراری اخبار عایدمان می‌شود. به‌قول خودتان، یک‌سری در یک‌جای دنیا به‌خاطر منافعشان جنگ و دعوا می‌کنند، آن وقت ما باید اخبارش را نگاه کنیم و حرص و جوش بخوریم. جالب این است که دوباره تکرار اخبار را نگاه می‌کنیم و دوباره حرص و جوش می‌خوریم. هیچ عوایدی هم برای ما ندارد.
یک پس‌گردنی زد و گفت: این را نگه داشته بودم برای موقع تماشای شهراورد. اما خودت برای خوردنش عجله داشتی. برو سر درس و مشقت.
کمی گردنم را مالیدم و با دستم عدد ۶ را نشانش دادم و فرار کردم. گفت: وقتی ۶ هفته پول توی جیبی نگرفتی، می‌فهمی که معنی عدد ۶ چیست! گفتم: چرا بد برداشت می‌کنید؟ منظورم این بود که بزنید شبکه‌ی ۶ اخبار ببینید!
با دستش عدد ۴ را نشان داد و گفت: نخیر، می‌زنم شبکه‌ی ۴ تا رازبقا ببینم و یادبگیرم که چطور با جانوری مثل تو رفتار کنم.
پایان پیام
ادامه این داستان دنباله‌دار را اینجا بخوانید.
عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.
