شادی، از مهمترین احساسات و نیازهای بشر به شمار میرود که از اهمیت والایی برخوردار است واین در حالی است که هر ملتی با توجه به باورهایش به گونهای به ابرازشادی میپردازد. متاسفانه چند سالی است که شادی در جامعه ما بدست فراموشی سپرده شده است و از در و دیوار این شهر خاکستری غم و غصه میبارد.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، گزارشهای انجام شده توسط سازمان ملل حاکی از این است که ایران که در آمار شادترین کشورهای دنیا رتبه خوبی را ندارد و متاسفانه باز هم ما در رتبه بالای ۱۰۰ قرار داریم.
نظر سنجی گالوپ هم با بررسی احساسات مردم ۱۳۸ کشور از خشم و استرس گرفته تا اندوه و رنج، به این نتیجه رسیده است که عراق با ۵۷ امتیار و پس از آن ایران و مصر به ترتیب با ۵۳ و ۵۰ امتیاز جز غمگینترین کشورهای دنیا هستند.
این در حالی است که ایرانیان در تمامی قرون و اعصار توانستهاند درسایه فلسفه شادی ونشاط قرنها برهمه جهان فرمانروایی کنند و صلح، آشتی، انسانیت و مهر رابرای جهانیان به ارمغان بیاورند.
یکی از راههای تزریق شادی به جامعه اجرای برنامههای موسیقی و برنامههای طنز و سرگرم کننده است اگرچه چند برنامه طنز از صدا و سیما پخش میشود اما سانسور و خط قرمزهای زیاد باعث شده است که این برنامهها اقبال عمومی را به همراه نداشته باشند. روز جهانی خنده ما را بر آن داشت تا گفتوگویی داشته باشیم با طنز پردازان کشور در مورد مسایل و مشکلات شاد کردن مردم که در پی میآید.
کارشناسان در مورد ماهیت طنزمعتقدند، طنز تفکر برانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است، اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتها. گرچه در ظاهر میخنداند، اما در پس این خنده واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را میخشکاند و انسان را به تفکر وا میدارد.
نقش کاریکاتور در شادی کامبیز درم بخش کاریکاتوریست در مورد دادن شادی به جامعه میگوید: نام آخرین نمایشگاه من در گالری سیحون برقرارهست انرژی مثبت است. من در چند سال اخیر به این نتیجه رسیدم که مردم ما دچار افسردگی روحی هستند و لبخندها از لبها رفته و یک نگرانی عمیق و یک استرس عمومی مردم را فراگرفته است واین در حالی است که این نابسامانیهایی که در جامعه وجود دارد مختص کشور ما نیست و در اکثر کشورهای جهان وجود دارد: موقع آن رسیده است که به جای دادن اخبار تلخ و بد، شادی و نشاط هم به مردم بدهیم و این وظیفه هنرمندان است که با هنرشان مردم جامعهشان را شاد کنندالبته این کار آسانی نیست زیرا که گریه انداختن مردم خیلی آسونتر از خندان آنان است.
تجربه ۶۰ سال کار مدام که ۴۰ سال آن هم روز نامه نگار بودم به من آموخته که مردم از چه چیزی لذت میبرند و این در حالی است که لذتهای مردم به خواستههای خود آنان بر میگردد. ولی وقتی ما تصمیم میگیریم مردم را شاد کنیم قطعا ابزاریهای خاص خودمان را داریم که از طریق آن میتوانیم مردم را شاد کنیم.
بسیاری از بازدید کنندگان بعد از دیدن کارهایم میگویند در نمایشگاه انرژی مثبت میگیریم و این خیلی خوب است به معنای دادن یک حس خوب به انسانهای دور و برت و احساس زیبایی که بتوانی لبخند روی لب مردم بیاوری. این لبخند به معنای قهقهه زدن نیست اما روح آدمی را مالامال از شادی میکند و حسی است که توضیح دادن آن سخت است ووظیفه هنرمند مرهم نهادن بر زخمهای مردم است.
پیشینه طنز انتقادی
رویا صدر طنزپرداز در مورد پیشینه طنز میگوید: اگر بخواهیم ریشهای به طنز یا شوخ طبعی نگاه کنیم میتوان گفت طنز در واقع شوخ طبعی بازتاب یک جور اعتراض و نقد است که این اعتراض و نقد در قالب عصیان در بازتاب هنجارهای فرهنگی جامعه، روابط بین فردی و حتی گاهی به صورت بافت درونمایه سیاسی خودش را نشان دهد.
طنز دردرون خودش یک جور نقد و انتقاد را به همراه دارد و مردم ما کلا شوخ طبع هستند و در طول تاریخ یاد گرفتهاند که این شوخ طبعی را بکار ببرند در انعکاس ذهنیات خودمان و تحولات اجتماعی فردی ویا اینکه زندگی را قابل تحمل کنیم که مقداری از این شوخ طبعی هم بار انتقادی داشته است به عنوان مثال طنزهای عبید زاکانی یا سنایی.
بهر حال اگر به فرهنگ مردم نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که این نقد همواره در آثارطنز شفاهی و ادبی ما بوده است البته پس از مشروطه طنز یک ماهیت ژورنالیستی پیدا کرده است و توده مردم را خطاب قرار داده است که بخاطر بازتاب نگاه مدرنیستی مشروطه بوده است و درونمایه سیاسی اجتماعی پیدا کرده است و در طنز ژورنالیستی مامتجلی شده است. بعدها هم بافت انتقاد سیاسی پیدا کرده است. و ویژگیش این است که توده مردم را مخاطب قرار داده است.
به زبان مردم صحبت کرده است و سعی کرده بازتاب مسایل روز باشد. ممکن است در بسیاری از اوقات طنز حالت هجو داشته است که در فضای روابط شخصی وارد شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که در حال حاضر طنز پردازان ما با چه مشکلاتی روبرو هستند میافزاید: در جامعه ما خط قرمز مشخصی برای طنزوجود ندارد اگرچه ۳ خط قرمزداریم که عبارتند از سیاست، مذهب و اخلاقیت ولی بعضی از اوقات ما شاهد برخوردهای سلیقهای هم هستیم.
کافی است یک طنز به نظر عدهای توهین به مقدسات یا توهین به اعتقادات جامعه باشد و خیلی راحت با آن برخورد میشود در حالی که طنز نویس ممکن است اصلا این قصد را نداشته باشد بنابراین اعمال نظرهای شخصی با خط قرمزها باعث میشود که یک طنزپرداز آسیب پذیر شود.
در حال حاضر در شبکههای اجتماعی کانالهای زیاد طنزداریم که این مساله دارای پیامدهای مثبت و منفی است از پیامدهای مثبت آن میتوان به دموکراسی دیجیتالی اشاره کرد و اینکه انسانها میتوانند فراتر از رسانههای رسمی نگاه خودشان را بازتاب دهند و بدون محدودیتهای رسانههای رسمی فضا دموکراتیکتر و بازتر ی را تجربه کنند.
ازاینرو استعدادهای بیشتری شناخته میشوند که در انحصار کسانی که با رسانههای رسمی کار میکنند نیستند اما در مورد پیامدهای منفی آن میتوان به این مساله اشاره کرد که وقتی فضا آشفته میشود مخاطب متناسب با فضای رسانهای تغییر میکند و چون فضای رسانهای مجازی سریع میخواهد مفهوم را منتقل کند ممکن است با طنزی که در رسانههای کاغذی کمتر دیریاب باشد مواجه شوند که فاقد غنای ادبی لازم باشد و این مساله روی سلیقه مخاطب اثر میگذارد.
طنز رادیویی
رضا ساکی روزنامه نگار و طنزپرداز درمورد طنز رادیویی به گزارشگر روز نامه اطلاعات میگوید: طنزی که سالها به آن پرداختهایم بدرد شاد کردن مردم نمیخورد این طنزبا اندیشه در ارتباط است که بیشتر در ادبیات داستانی و طنزهایی مکتوب میتوان آن را یافت و درفضای رسانهای مکتوب داستان و رمان است.
اما جک و فکاهی میتواند به عنوان شوخ طبعی برای شاد کردن مردم بکار رود که مختص بر نامههای رادیویی است. از قدیم الایام هم برنامههای موفق رادیو برنامههایی در مورد فکاهی و جوکها بودند زیرا که بعضی از طنزها بخاطر پیچیدگیهایی ادبی که دارند اگر شنیده هم شوند فهمیده نمیشوند و چون نیاز به تفکر دارند جایش در رادیو نیست.
وی با بیان این مطلب که باید در رادیو سراغ فکاهی رفت میافزاید: حال اینکه سراغ چه فکاهی باید رفت که نه سیخ بسوزد نه کباب جای بحث است. این نوع فکاهیها نیازمند تجربه و نگرش هستند.
ترویج طنز در این سالها در فضای رسانهای باعث شده است که ما طنز در ادبیات مکتوب را در رادیو پیاده کنیم اما مخاطب به آن برچسب لودگی میزند این در حالی است مخاطب هر چیزی را که نفهمد لودگی میپندارد.
عدهای فکر میکنند طنز بر اساس اندیشه خاصی است در صورتی که رابطه طنز با اندیشه و کمدی از یونان باستان نشأت میگیرد و همانگونه که سوفوکل گفته جهان برای کسانی که آن را درک میکنند تراژدی و برای کسانی که آن را میفهمند کمدی است واین در حالی است که بین فهمیدن، اندیشیدن و کمدی فرق وجود دارد. اگر میخواهیم اصلاحی در رفتار ایجاد کنیم و نکته تلخ اجتماعی را بیان کنیم باید با اندیشه مخاطب ارتباط برقرار کنیم.
بسیاری از آثار کلاسیک ما از بوستان و گلستان گرفته تا الهی نامه و ادبیات غرب وآثاری که امروز مطرح هستند از جنس طنز هستند یعنی با خواندن آن بلند بلند قهقهه نمیزنیم بلکه از زیرکی آن خوشمان میآید و اندیشهای را به ما میدهد که تا حالا آن را در جای دیگری ندیدهایم. نقد میکند نقدی که ما را غلغلک میدهد و به فکرفرو میبرد.
در واقع طنزپرداز با سلاح طنز اندیشهای را هدف قرار میدهد به عنوان مثال: میتوان در مورد دزدی، اختلاس، وارونه شدن بعضی از ارزشها در جامعه نوشت و میدانیم که بر مخاطب تاثیر میگذارد.
گاهی اوقات طنز پردازمسایلی را در قالب یک جوک بیان میکند که نمیتواند در قالب رمان و یا یک داستان کوتاه مطرح کند. نمونه آن شبی که در تهران زلزله آمد و آلودگی هوا هم خیلی شدید بود طنزی بود بدین مضمومن که «آلودگی هوا به زلزله گفته بود من مردم را خانه نشین میکنم تو اونجا کارشان را تمام کن» این فکاهی علاوه بر اینکه انتقادی و زیباست حرف خودش را هم میزند. ما باید از هر قالبی در جایگاه خودش استفاده کنیم و نسبت به پیامی که میخواهیم مطرح کنیم و رسانهای که در اختیار داریم از طنز استفاده کنیم.
نداشتن سواد طنز
ساکی در پاسخ به این پرسش که با چه مشکلاتی روبرو هستید میگوید: مشکلی که در طنز داریم مختص الان نیست و خیلی وقت است که با آن دست در گریبان هستیم این است که متولیان و مدیران فرهنگی کشور سواد طنز ندارند. بخش مهمی از انرژی طنز پردازان صرف این میشود که به مسئولان بقولانیم که رادیو جای فکاهه است و اگر از رادیو پخش شود تبدیل میشود به صبح جمعه با شما که هیچگاه از خاطر مردم نمیرود. الان هم که برنامههای طنز سال ۶۴ را پخش میکنند متولدین آن سالها نه تنها به آن گوش میدهند بلکه آن را هم دانلود میکنند.
مسئولان بخوبی میدانستند فکاهی چیست و در رادیو کاربرد دارد این در حالی است که به علت عدم شناخت برنامههای بعدی که به تقلید از صبح جمعه با شما ساخته شد فاقد کار آیی لازم بود و معلوم بود یک جاهایی هم خود ظرفیت طنز را نمیشناختند که از آن استفاده کنند.
باید متولیان و مسئولان رسانهها آگاهی و دانش کافی را در مورد طنز و کاربرد آن را داشته باشند به برنامه سازان حرفهای که نویسندگان کار کشتهای هستند اعتماد کنند و کمتر از برچسب فرهیخته استفاده کنند و اینکه مطالب باید از جنس فرهیختگی باشد.
بسیاری از طنز پردازان قدر ما که به عنوان قلههای طنز کشور مطرح بودهاند در نیمه دهه ۵۰ خورشیدی فکاهی نویس بودهاند و خودشان را فکاهی نویس میدانستند و ابایی هم از این مساله نداشتند. الان جوری شده که اگر به کسی بگویید فکاهی بنویسید انگار که به او توهین شده است در حالیکه فکاهی نویسی در حد اعلا و با کیفیت شاید سختترین کار در ژانر طنز است. همیشه در تاریخ طنز فکاهی نویسانی بودهاند که تبدیل به بهترین قصه نویسها و روزنامه نگاران شدهاند.
ازاینرو باید نگاهمان به فکاهی عوض شود و فکر نکنیم فکاهی جنس نامرغوبی است هزل، هجو، طنز و فکاهی در عرض هم هستند و هیچکدام بر دیگری برتری ندارند باید از هر کدام از آنها در رسانه نسبت به مخاطب و نسبت به موضوع استفاده شود.
گرایش مردم به سمت رسانههای غیر رسمی
جلال سمیعی مشاور حوزه رسانه و طنزپرداز هم در مورد شاد کردن مردم میگوید: نیاز امروز مخاطبان ما درانتخاب انواع طنزدر رسانهها نوعی والایی از شوخ طبعی به همراه انتقاد است.
طنزهمیشه جزو موضوعات پر مخاطب فضای رسانهای است که شامل هجو، هزل و فکاهه هم است مساله مهم این است که امروزه مردم بویژه در حوزه رسانههای رسمی شاهد کاهش فضا و محتوای مربوط به طنز و شوخ طبعی هستند.
واین در حالی است که رسانههای غیر رسمی بویژه در حوزه آنلاین و رسانههای که از دسترس فضای ارتباطی رسمی ما دور هستند مانند شبکه ماهواره ایی قابلیت این را دارند که سانسور ومحدویت کمتری را اعمال کنند ازاینرو طنزانواع محتوای هجو وفکاهی یا طنز انتقادی در حوزه رسانهای غیر رسمی روزبروز بیشتر تولید میشود و شکاف بین فضای رسمی و غیر رسمی بین حوزه رسانه و محتوا الان به جایی رسیده است که امروز مردم ما از سمت روز نامه و خبر گزاریها و صدا و سیما به سمت فضای آنلاین و رسانههای دیداری شنیداری میروند که رسانههای غیر رسمی تلقی میشوند.
وی با بیان این مطلب که طنز نوعی شوخ طبعی است که در آن انتقاد هم وجود دارد ومی خواهد تلخی را برساند میافزاید: هر کدام از انواع شوخ طبعی در جایگاه خودشان جذاب هستند به عنوان مثال: طنزی که فقط برای خندان و شادی در جامعه تولید میشود با طنزی که برای انتقاد، درددلهای مخاطبان وانتقاد به یک ساختار است متفاوت است این نوع طنزارزشمند است به این دلیل که مردم دغدغههای خودشان را که در فضای مجازی مطرح نمیشودبه صورت طنز میتوانند پیدا کنند.
گرفتاری اصلی اینجا است که ما دیگر نوعی از طنز انتقادی در حوزه رسمی نمیبینیم و بیشتر کسانی که محتوای طنز آمیز در رسانهها تهیه میکنند سعی میکنند محتوای بیدردسر بسازند و طنزی بنویسند که به کسی برنخورد و امروز ما به سمت یک نوع رسانه غیر رسمی میرویم.
پایان پیام
بیتا مهدوی – روزنامه اطلاعات