در پی ارجاع حکم دو سال حبس سعید مرتضوی به واحد اجرای احکام، ماشاءالله شمسالواعظین و احمد زیدآبادی از روزنامهنگاران قدیمی، دو خاطره جداگانه از رویارویی با دادستان پیشین تهران روایت کردهاند.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، شمسالواعظین به نقل از «فرارو»، احمد زیدآبادی نیز در کانال تلگرامی خود نوشت: «اینک که سعید مرتضوی از اسب چموش قدرت به زمین افتاده و راه برای افشای رفتارهای غریب او در مقام قاضی و دادستان سابق پایتخت هموار شده است، شاید در این میانه، چندان شایسته نباشد که من نیز سنگی به سمت او پرتاب کنم.
با این همه، نه از باب تحقیر و تخفیف شخصی او بلکه به منظور عبرت آموزی از روزگار، ناچارم در این باره نکتهای را یادآور شوم.
صبحگاه ۱۷ مرداد سال ۷۹ مرا در منزلم دستگیر کردند و پس از ساعتها چرخاندن در خیابانهای تهران، به پیش سعید مرتضوی بردند. مرتضوی در آن زمان رئیس شعبۀ ۱۴۱۰ مجتمع قضایی ویژۀ کارکنان دولت واقع در خیابان میرعماد بود. از آنجا که مطالعاتی در زمینۀ معارف دینی داشتم و بخصوص با نهج البلاغه بسیار آشنا بودم، با خود میپنداشتم که با آن همه سختگیری امام علی (ع) در بارۀ شرایط قاضی در نظام اسلامی، مرتضوی حتی اگر یکهزارم آن شرایط را هم داشته باشد، لابد آدمی کم و بیش معقول و عادی است و میتوان با او از در بحث و گفتوگو درآمد.
در نخستین لحظۀ رویارویی اما مرتضوی چنان رفتاری از خود نشان داد که بیاختیار یاد این گفتۀ امام حسین افتادم که “علی الاسلام سلام …”. با خود اندیشیدم که آدمی با این میزان از «شأنیت» را چه فرد یا افرادی و به چه قصد و غرضی در مقام قاضی نشاندهاند؟
با این حال، به نظر من، سهم اندکی از فجایع دوران قضاوت و دادستانی مرتضوی به گردن شخص اوست چرا که وی برای کتمان خصایص و ویژگیهای خود، پردهپوشی اندکی به خرج میداد و به واقع مصداق این بیت مولانا بود که:
زیر چادر مرد رسوا و عیان
سخت پیدا چون شتر بر نردبان
از اینرو، مسئول اصلی کارنامۀ مرتضوی در حقیقت کسانی هستند که با وجود آشکاری ماهیت رفتاریاش، تا حد دادستان پایتخت نیز او را برکشیدند.»
پایان پیام