احیای جنگلهای بلوط زاگرس، نیاز به یک سیستم کارشناسانه دارد تا آفتهای درخت بلوط را مدیریت کنند.
پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: همیشه ایران را بهعنوان کشوری ثروتمند شناختهایم. کشوری که به خاطر نفتخیز بودنش، باعث مباهات ساکنانش بوده و هست. اغلب، خودمان را یک سر و گردن از دیگران بالاتر دانستهایم و بارها به تمدن چند هزارسالهمان بالیدهایم. بارها گفتهایم که ایران، سرزمین چهارفصل است. طبیعتش بینظیر و چشماندازهای زیبایش، مثالزدنیست.
بلد نیستیم از سرمایههایمان نگهداری کنیم
اینها فقط گوشهای از توصیفهایی است که درباره ایران گفتهایم و شنیدهایم. ماجرا اما در واقعیت، فرق میکند. خودمان را ثروتمند میدانیم اما بلد نیستیم از سرمایههایمان نگهداری کنیم. نمونهاش درختهای بلوط زاگرس است که آفت به جانشان افتاده و بیصدا تلف میشوند.
در ویدئوی منتشرشده، درختان آفتزده اطراف خرمآباد را میبینید که به حال خودشان رها شدهاند
درخت بلوط، کیلویی چند؟
اگر صرفاً به ارزشگذاریهای مادی عادت کرده باشیم، ممکن است بگوییم درخت بلوط، کیلویی چند؟ همان موقع است که ارزشهای زیستمحیطی منابع طبیعی، از زیر چشممان رد میشود و بودن و نبودن بلوطهای زاگرس برایمان، یکی میشود. واقعاً اگر جنگلهای بلوط؛ این تسویه کنندههای بیمنت هوا نباشند، چطور میخواهیم از پس عواقب مخربی مثل هجوم گردوغبارها بربیاییم؟ اگر درختان بلوط نباشند، چگونه میتوانیم فرسایش بادی را مهار کنیم؟ چه کسی میتواند آب رفته را به جوی برگرداند؟
آفت بیتفاوتی مسئولان
متأسفانه، آفت بیتفاوتی برخی مسئولان نسبت به معضلات زیستمحیطی، لابهلای حاشیهها گم میشود. مگر اینکه شهروندان مسئولی پیدا شوند که مسئولانه، دیدهبان محیط زیست منطقهشان باشند. از شبکههای اجتماعی استفاده کنند و بااطلاع رسانی، مشکلات زیستمحیطی را انعکاس بدهند.
وقت آن رسیده است که مسئولان، دست از شعار دادن بردارند. از افتخار کردن به ثروتی که میتواند امروز باشد و فردا نباشد. احیای جنگلهای بلوط زاگرس، نیاز به یک سیستم کارشناسانه دارد تا آفتهای درختان بلوط را مدیریت کنند. مدیریتی که واگذار آن شنبههای معروف ایرانیها نشود. شنبهای که هیچوقت از راه نمیرسد…
پایان پیام