برای رفتن به زاهدان دو انتخاب داشتیم، جاده نیکشهر که دو ساعتی کوتاهتر بود، اما برای ما تکراری و جاده سرباز که به رغم طولانی بودن، زیبا بود و مهمتر از آن جذابیت ویژهای برای کیان داشت: تمساحهای پوزه کوتاه یا گاندو!
به گزارش پایگاه خبری گلونی، علیاصغر سیدآبادی (نویسنده و شاعر) در این ایام یادداشتهایی از سفرهای نوروزی خود منتشر میکتد که یادداشت «در مسیر زاهدان» را به عنوان سفر نوروزی چهار منتشر کرده است:
برای رفتن به زاهدان دو انتخاب داشتیم، جاده نیکشهر که دو ساعتی کوتاهتر بود، اما برای ما تکراری و جاده سرباز که به رغم طولانی بودن، زیبا بود و مهمتر از آن جذابیت ویژهای برای کیان داشت: تمساحهای پوزه کوتاه یا گاندو!
مسیر طولانی را انتخاب کردیم و در مسیر یک سیدآباد هم دیدیم و زیر تابلوش به یادگار عکس گرفتیم.
جاده زیبا و سرسبز را که گاهی خانههایی بزرگ با معماری ویژه در حاشیهاش بود، تا راسک رفتیم و زنگ زدیم به یکی از دوستان آقای بهار که راهنماییمان کند. معلوم شد، ۴۰ کیلومتر گذشتهایم و برگشتیم. برای دیدن گاندوها دو انتخاب داریم: سد پیشین و مرکز تحقیقاتی ریکوکش. اولی وقت فراخ میخواست تا گاندوها افتخار دیدار بدهند. دومی را انتخاب کردیم.
آقای رییسی با موتور به استقبالمان آمد و با هم به دیدار گاندوها رفتیم. از نظر مردم منطقه گاندوها مورد احترامند و شکار نمیشوند، اما خشکسالی بلای جان آنهاست. گاندوها را برکهها و رودخانههای خشک شده، جمع آوری میکنند و به این مراکز برای نگهداری میآورند.
آقای رییسی اصرار کرد که ناهار مهمانش باشیم، اما ما قرار بود ناهار در ایرانشهر باشیم. شهرستان سرباز را پشت سر گذاشتیم و با گذشتن از جادهای زیبا و کوهستانی، ساعت از ۱۶ گذشته بود که به شهر زیبا و پوشیده از نخل ایرانشهر رسیدیم و برای ناهار به رستوران رفتیم.
در بخشی از مسیر جاده از کمر کوه میگذشت و زیر پا نخلستانهایی بود که به قول یکی از روستاییان از پدربزرگهایشان به یادگار مانده بود. دمدمای غروب به خاش رسیدیم. حال و هوای شهر را دوست داشتم. در شهر با ماشین گشتی زدیم و شب را تا زاهدان در جاده بودیم.
پایان پیام