جومپا لاهیری در بیشتر داستانهای کوتاه کتاب «مترجم دردها» با شیوه نگارش و نگاه مخصوص به خودش، مشکلات و حقارتهای مهاجرین هندی تبار و مردم هند را بیان میکند.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده:
جومپا لاهیری، نویسنده کتاب مترجم دردها در سال ۱۹۶۷، در یک خانواده بنگالی در لندن به دنیا آمد.
او بعدها به آمریکا مهاجرت کرد و در رشته ادبیات خلاق دانشگاه بوستون تحصیل کرد و مدرک دکتری ادبیات تطبیقی و مطالعات مربوط به رنسانس را کسب کرد.
جومپا لاهیری طی ۶ سال تحصیل در بوستون شروع به نگارش داستان کوتاه کرد و بعدها ۹ داستان از آنها را در نخستین اثر خود به نام مترجم دردها در سال ۲۰۰۰ میلادی به چاپ رساند که برنده جایزه پولیتزر و ۷ جایزه بینالمللی دیگر شد.
داستان کتاب
اولین داستان مجموعه، «یک موضوع موقت» است، درباره یک زوج هندی به نام «شبا و شوکمار» و ساکن بوستون که زندگیشان پس از مرده به دنیا آمدن نخستین فرزندشان، در حال فروپاشی است.
داستان دوم «وقتی آقای پیرزاده برای شام به خانهی ما میآمد» نام دارد که از زبان دختر ده ساله یک زوج هندی ساکن آمریکا روایت میشود. جنگ هند و پاکستان، داکا، وطن آقای پیرزاده را از هند جدا میکند و خانواده را در مورد هموطن بودن با پیرزاده دچار تردید میکند.
داستان سوم که «مترجم دردها» نام دارد، درباره یک راننده تاکسی هندی است که به زبان انگلیسی احاطه دارد. او که در یک مطب، درد بیماران گجراتی را برای پزشک ترجمه میکند، مورد توجه یک زن مهاجر هندی- آمریکایی قرار میگیرد و خود، دلداده زن میشود. در پایان، مرد علت این توجه را درک میکند.
داستان بعدی «دربان واقعی» است، داستان پیرزنی حراف که در کلکته نظافتچی و دربان یک ساختمان چهار طبقه است.
در داستان بعدی «جذاب»، میراندا عاشق مردی بنگالی میشود که ازدواج کرده و آنها در غیاب همسر مرد، طرح دوستی میریزند. سرانجام میراندا که آینده خوشی برای این رابطه نمیبیند، آن را پایان میدهد.
داستانِ «در خانهی خانم سن»، داستان زنی هندی است که به تازگی به آمریکا مهاجرت کرده است و از پسری یازده ساله در خانه خود پرستاری میکند تا مادرش از سر کار بیاید و او را با خود به خانه ببرد. و آن پسر هر روز شاهد زندگی و آداب و رسوم آنهاست.
«این خانه متبرک»، درباره تضاد عقیدههاست. توینکل که بزرگ شده آمریکاست، بدون توجه به عقاید مذهبی همسرش، زندگی را جور دیگری میبیند و همین برای آنها مشکل ساز میشود.
«معالجه بیبی هالدار» داستان دختری ۲۹ ساله، بیمار و در آرزوی ازدواج است که ترحم تمام زنان محله را برمیانگیزد.
«سومین و آخرین قاره آخرین» داستان این مجموعه است. جوانی بنگالی به دنبال ادامه تحصیل به اروپا میرود و سرانجام به عنوان کتابدار، به آمریکا مهاجرت میکند و زندگی مشترک با همسر هندیاش را در آنجا آغاز میکند.
سبک نگارش و شخصیتپردازی داستانها
شخصیت همه داستانهای کتاب هندی هستند. داستانها یا در آمریکا اتفاق میافتد یا در کلکته و هندوستان. هندیهایی که در هندوستان، در فقر و فلاکت و سختی زندگی میکنند و هندیهایی که برای آینده بهتر به آمریکا مهاجرت کردهاند.
درون مایه بیشتر نوشتههای جومپا لاهیری تجربه مهاجرت، تضاد فرهنگها و پیوندهای گسسسته بین نسل خودش با نسلهای پیشین است.
لاهیری در بیشتر داستانهای مترجم دردها با شیوه نگارش و نگاه مخصوص به خودش، مشکلات و حقارتهای مهاجرین هندی تبار و مردم هند را بیان میکند.
عشق، وفاداری، خیانت، دلتنگی، درد دوری از وطن، خانواده و… دغدغه این داستانهاست.
داستانها شکلی ساده و خطی دارند. لاهیری همیشه از جملههایی نسبتاً کوتاه و غیرمنتظره استفاده میکند، جملههایی مملو از جزئیات.
وقتی که با متن داستانهای جومپا لاهیری مواجه میشویم شاید یادمان برود که در حال خواندن یک داستان در دنیای ادبیات هستیم، بلکه وقتی که داستان تمام می شود شاید تصور کنیم یکی داستان را با زبان خود برایمان تعریف کرده است.
مجموعه مترجم دردها دوبار تحت عنوانهای مترجم دردها و ترجمان دردها به ترتیب توسط امیرمهدی حقیقت و مژده دقیقی به فارسی ترجمه شده است.
پایان پیام