به گزارش پایگاه خبری گلونی، محمدعلی شمس، استادیار آموزش زبان انگلیسی دانشگاه بابل در شماره ۴۴ نشریه پندار، نوشته است:
هوش فرهنگی شما چقدر است؟ برای پاسخ دادن باید به واکنشتان به سخنان و رفتارهایی فکر کنید که از لحاظ فرهنگی برایتان نامأنوس بودهاند. هوش، توانایی تطبیق با محیط و حل مسأله است و فرهنگ، مجموعهی افکار و آداب مأنوس برای یک فرد یا جمع معین. ارتباطات انسانی رخ نمیدهند جز در بستر برخورد فرهنگهای خرد (فردی) یا کلان (جمعی)؛ هرچه هوش فرهنگیمان بالاتر باشد، ارتباط موفقتری با مخاطبینمان خواهیم داشت. این مهم اخیراً در مطالعات رسانه مورد توجه جدی بوده است؛ مخاطب شناسی در جوامع چندفرهنگی امروز مستلزم برخورداری از هوش فرهنگی بالاتری نسبت به گذشته است. این هوش را میتوان با مطالعه و آموزش ارتقا داد. در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به آرای صاحب نظرانی از حوزههای گوناگون دربارهی اهمیت و جایگاه هوش بین فرهنگی.
امروز ضرورت پرداختن به هوش فرهنگی بیش از هر زمان دیگری در حوزه ی مطالعات رسانه مطرح شده است. به عقیدهی تودور (۲۰۱۶)، تغییرات اجتماعی ناشی از جهانی سازی، گسترش شبکههای رسانهای در ابعاد جهانی، افزایش سطح تماس کاربران با فرهنگهای غریبه در شبکههای اجتماعی و شکل گیری انواع جدیدی از ارتباطات رسانهای در موقعیتهای سازمانی و عمومی باعث شده است که اصحاب رسانه با موقعیتهای پیچیده و بی سابقهی چندفرهنگی مواجه شوند؛ به همین دلیل توجه به هوش فرهنگی و راههای ارتقا و به کارگیری آن میتواند تأثیر چشم گیری بر ضریب نفوذ و کارایی رسانهها داشته باشد.
جهانیسازی
اما علی رغم روند جهانی سازی و بسط رسانههای جمعی، همچنان پیش داوریها و توهمات نادرست سد راه ارتباطات در سطوح خرد و کلان است. برای مثال بررسی انتقادی اسناد منتشر شده از تحلیلهای سری سازمانهای امنیتی غربی دربارهی کشورهای عربی در چهارچوب نظریه ی شرق شناسی (ادوارد سعید، ۱۹۷۸) نشان میدهد که بخش قابل توجهی از تصویر ساخته شده در رسانههای غربی تحت تأثیر نگاه جانبدارانه و معوج این نهادها بوده و پایین بودن هوش فرهنگی مأمورین امنیتی و اصحاب رسانه باعث شده است که جوامع غربی، تصویری غیرواقع گرایانه از مسلمانان داشته باشند. (رزک، ۲۰۱۴)
برای رفع کاستیها در رابطه ی فرهنگی دو ملت، لازم است نخبگان و عوامل ارتباطی از جمله اصحاب رسانه، هوش فرهنگیشان را ارتقا داده باشند. حل مسائل بین فرهنگی در کار رسانه منوط به برگزاری دورههای آموزشی ویژه برای اصحاب رسانه است؛ در این دورهها مفاهیمی چون هوش فرهنگی، توانش بین فرهنگی و مدارای فرهنگی مطرح شده و راههای مقابله با موانع فرهنگی در تهیه و ارسال اخبار آموزش داده میشود. نتایج نظرسنجی به عمل آمده بین دانشجویان خبرنگاری و مطالعات رسانه نشان میدهد که کاراترین ترکیب آموزشی، بستهای متشکل از سخنرانیهای علمی و کارگاههای آموزشی است که هم اصحاب رسانه را با ظرایف فرهنگهای دیگر آشنا میکند و هم فهم عمیقتری از فرهنگ بومی خودشان به دست میدهد.
برای رفع کاستیها در رابطه ی فرهنگی دو ملت، لازم است نخبگان و عوامل ارتباطی از جمله اصحاب رسانه، هوش فرهنگیشان را ارتقا داده باشند.
البته نباید تصور کرد هوش فرهنگی فقط یک مفهوم فرضی است که شواهد علمی برای نشان دادن تاثیرش وجود ندارد. یافتههای علوم شناختی خلاف این را نشان میدهد. برای نمونه، راکستول و دیگران (۲۰۱۰) نشان دادهاند که میتوان تا حدی ویژگیهای مغزی افرادی با رفتارها و قوای شناختی متفاوت را در فرهنگهای گوناگون مورد بررسی قرار داد. این نوع مطالعات نقش بسزایی در پرورش هوش فرهنگی و تربیت انسانهایی دارند که بتوانند در موقعیتهای پیچیدهی فرهنگی در جامعهی بین المللی عمل کنند. مطالعات انجام شده بر روی مغز انسان نشان میدهد که جلب توجه افراد به تفاوتهای فرهنگی شان با دیگران باعث افزایش توان ارتباطی و تحلیل بهتر موقعیتهای اجتماعی شده و در مقابل، غفلت از این تفاوتها، کارایی و تأثیر ارتباطات انسانی را کاهش میدهد. همهی اینها به ما میگوید که آشنایی با هوش فرهنگی و چهارچوبهای نظری برای تعریف و اندازه گیریاش یکی از ضرورتهای انکارناپذیر در مطالعات رسانه است و لازم است دورهها، کارگاهها و همایشهای ویژهای برای پرداختن به آن راه اندازی شود.
در پایان اشارهای خواهیم داشت به یکی از راههای اندازه گیری هوش فرهنگی؛ برای به دست آوردن درکی عملیاتی و کاربردی از مفاهیم نظری، لازم است که ماهیت ابزارهای سنجش شان را بررسی کنیم. بوکر، فورر و لین (۲۰۱۵) با ایجاد تغییراتی جزئی در مدل چهار محوری هوش فرهنگی که قبلاً توسط مرکز هوش فرهنگی (۲۰۰۵) ارائه شده بود، با طرح سؤالاتی در حوزههای ۱) راهبرد، ۲) دانش، ۳) انگیزه و ۴) رفتار، هوش فرهنگی را در راستای دو بعد اصلی یعنی «دانش فرهنگی درونی شده» و «انعطاف پذیری فرهنگی مؤثر» مورد سنجش قرار میدهند. این پرسشنامهی جدید از پایایی و روایی آماری کافی برخوردار است و میتواند به عنوان یکی از دستاوردهای اخیر درباره ی هوش فرهنگی مورد استفادهی پژوهشگران مطالعات رسانه قرار گیرد. برای شناختن هوش فرهنگی تعریف شده توسط بوکر، فورر و لین، نگاهی گذرا به محتوای پرسشنامهشان خواهیم داشت و مخاطب گرامی را برای دستیابی به اطلاعات بیشتر به خواندن متن کامل مقالهشان دعوت میکنیم. برخی از گزارههای به کار رفته در پرسشنامهی هوش فرهنگی اینها هستند:
۱) وقتی با فردی از فرهنگ متفاوت ارتباط دارم، حواسم به دانش فرهنگی ام هست.
۲) دانش فرهنگیام را بسته به افرادی که با آنها در ارتباطم تنظیم میکنم.
۳) سیستمهای حقوقی و اقتصادی فرهنگهای دیگر را میشناسم.
۴) قوانین (دستور زبان و واژههای) زبانهای دیگر را میشناسم.
۵) ارزشهای فرهنگی و اعتقادات مذهبی فرهنگهای دیگر را میشناسم.
۶) سیستم ازدواج فرهنگهای دیگر را میشناسم.
۷) هنرها و صنایع دستی فرهنگهای دیگر را میشناسم.
۸) قواعد بیان غیرزبانی (رفتاری) فرهنگهای دیگر را میشناسم.
۹) از ارتباط با افرادی از فرهنگهای دیگر لذت میبرم.
۱۰) در برخورد با افرادی از فرهنگ دیگر در مکانی غریبه، اعتماد به نفس دارم.
۱۱) میتوانم به خوبی با اضطراب ناشی از تماس با فرهنگهای دیگر روبرو شوم.
۱۲) میتوانم به مناسبات خرید متفاوت در فرهنگی دیگر عادت کنم.
۱۳) رفتار زبانیام (لحن و لهجه) را در ارتباط با افرادی از فرهنگهای دیگر تغییر میدهم.
۱۴) موقع حرف زدن با افرادی از فرهنگهای دیگر طوری از مکث و سکوت استفاده میکنم که ارتباط بهتری برقرار شود.
۱۵) در ارتباطات بین فرهنگی اگر نیاز باشد، سرعت حرف زدنم را کم میکنم.
۱۶) در ارتباطات بین فرهنگی اگر نیاز باشد حالات صورتم را به شکلی متفاوت تغییر میدهم.
لازم به ذکر است که چند گزارهی معدود به دلیل داشتن محتوای مشابه گزارههای دیگر در این جا ذکر نشدهاند. آشنایی با چهارچوبهای نظری ارائه شده برای تعریف و تبیین هوش فرهنگی و همین طور به کارگیری ابزارهایی که برای سنجش آن طراحی شدهاند میتواند راهگشای پژوهشگران مطالعات رسانه در راستای رفع نواقص ارتباطی با مخاطبان و افزایش تأثیر رسانه در موقعیتهای بین فرهنگی باشد.
Bucker, J., Furrer, O. & Lin, Y. (2015). Measuring cultural intelligence (CQ): A new test of the CQ scale. International Journal of Cross Cultural Management, 15, ۲۵۹-۲۸۴.
Kolosova, A. A. & Poplavskaya, N. V. (2013). Intercultural communication and modern media education. Athens: ATINER’S Conference Paper Series, No: MED2013-0549.
Rezk, D. (2014). Orientalism and Intelligence Analysis: Deconstructing Anglo-American Notions of the ‘Arab’. Intelligence and National Security, 31.
Rockstuhl, T., Hong, Y., Yee, K., Ang, S. & Chiu, C. (2010). The culturally intelligent brain: From detecting to bridging cultural differences. Neuroleadership Journal, 3, ۲۲-۳۶.
Said, E. (1978). Orientalism. New York: Pantheon.
Tudor, A. (2016). Cultural intelligence in organizational communication in global context. Doctoral Thesis, National University of Political Studies and Public Administration,
پایان پیام