حرمسرای قذافی نوشته آنیک کوژان، داستان نیست. واقعیت زندگی دخترکان و زنان و حتی پسرانی اهل لیبی است که فارغ از اسمشان وجود دارند؛ حتی اگر نادیده گرفته شوند.
پایگاه خبری گلونی؛ سمیه باقری حسنکیاده: «خرده حسابهای شخصی» واژهای است که بیشتر از تمام ظلمهای ۴۲ ساله یک رهبر به نیمی از یک ملت، روح زنان لیبی را چنگ میزند، فشار میدهد و میخلد.
سه واژه که حرف زدن دربارهاش در جامعه سنتی و محدود لیبی که زنان با حجاباش حتی اگر برای امور شخصی بدون حضور مردی از خانه خارج شوند، متهم به خراب بودن میشوند، غیر ممکن به نظر میرسد.
حرف زدن از خرده حسابهای زنان لیبی که قربانی سادیسم جنسی رهبری شدهاند که زمانی او را «قائد اعظم» مینامیدند، حتی اگر اعدام هم شده باشد، باز یک تابو است.
تابویی که نه فقط مردان، که حتی بسیاری از زنان لیبی قدمی برای شکستناش برنداشتهاند.
چرا که شکستن تابو سخت است؛ آنقدر که خانواده این زنان، برای رهایی از حس شرمساری تحمیلی جامعهشان، کشتن آنها را آسانتر میپذیرند و زنان هم کشته شدن را.
واقعیت کتاب حرمسرای قذافی
بله. حرمسرای قذافی داستان نیست. واقعیت زندگی دخترکان و زنان و حتی پسرانی اهل لیبی است که فارغ از اسمشان وجود دارند؛ حتی اگر نادیده گرفته شوند.
حکایت را اما «ثریا» شرح میدهد. دختری که در ۱۵ سالگی از سوی قذافی به بردگی جنسی گرفته میشود و تا زمانی که دیکتاتور بمیرد همچنان برده او است.
ثریا هنگامی که نوجوان بود از طرف مدرسه برای تقدیم دسته گل و خوشامدگویی به قذافی در بازدید او از این مدرسه انتخاب میشود.
در این بازدید قذافی دستی بر سر ثریا میکشد که معنیاش این بود که: من این دختر را میخواهم!
برای خرید کتاب حرمسرای قذافی کلیک کنید
روز بعد این دختر توسط نیروهای وابسته به قذافی ربوده میشود و پس از مدتی اقامت در باب العزیز محل استقرار قذافی و ضرب و شتم و تجاوز جنسی به یکی از محافظان دیکتاتور تبدیل می شود.
ثریا مجبور به تماشای فیلمهای مستهجن و تجاوز قذافی به دیگران میشود تا قدری آموزش ببیند!
او مجبور به استعمال سیگار و مصرف کوکائین و الکل حتی در ماه رمضان میشود. اینجا است که ثریا میفهمد او که خود را رهبر جهان اسلام میداند، هیچ پایبندیای به هیچ قانون الهی ندارد چه برسد به اسلام!
او میگوید: قذافی روزانه برای فرو نشاندن آتش شهوت خود به چندین دختر جوان نیاز داشت اما تنها به زنان بسنده نمیکرد بلکه گاهی در حضور من به پسران جوان هم تجاوز میکرد.
این کتاب با اینکه زندگینامه قذافی نیست اما دریچهای به حریم شخصی این دیکتاتور را به روی خواننده باز میکند.
بیژن اشتری، مترجم کتاب، میگوید: «با اینکه این کتاب، اثر تلخی بود و در مدت دو ماهی که آن را ترجمه میکردم، برخی شبها کابوس میدیدم اما کتاب جذابی است و به ما میگوید که چگونه حاکمی از تجاوز جنسی به عنوان ابزاری برای اعمال حکومت و تداوم قدرت استفاده میکند و این چیز بسیار مخوفی است.
تجاوز جنسی به خودی خود امر مخوفی است اما اینکه به یک سلاح سیاسی تبدیل شود، موردی است که در این کتاب برای اولین بار مطرح شده است. این کتاب به شدت تحقیقاتی است.»
ثریا قربانی بود. یکی از آن قربانیایی که جامعه لیبی نمیخواهد چیزی دربارهشان بشنود.
یکی از آن قربانیانی که اگر حکایت شوربختیشان برملا شود موجب شرمساری خانواده هایشان و کل ملت خواهد شد.
یکی از آن قربانیایی که صرف وجودشان به قدری برای جامعه مزاحم و ناراحت کننده است که آسانترین راه، مجرم دانستن آنهاست.
اما ثریا شاهد است؛ او چشم انتظار روزی است که دیگر کسی او را مجرم نداند. او منتظر عدالتی است که تا جامعه لیبی تابوهایش را نشکند محقق نخواهد شد.
کتاب بخوانیم.
پایان پیام