پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: اجرای محمدجواد رضایی را میشود از دیدگاه حرفهای بررسی کرد. اما بگذارید از زاویه روانشناختی به سوژه این شرکتکننده در خنداننده شو ۲ نگاه کنیم.
انتخاب این سوژه، نشان میدهد که رضایی میخواهد طبق یک «برنامهریزی» پیش برود. قصدش این بود که اول آنچه هست را بهطور شفاف و صادقانه، به نشان مخاطب بدهد و بعد در نوبتهای بعدی، به سراغ سوژههای دیگر برود.
استندآپ محمدجواد رضایی در خندوانه
شجاعتی که تحسینبرانگیز است
اجرای محمدجواد رضایی، این سؤال را در ذهنم پررنگ کرد که چند نفر از ما بلدیم به دردهایمان بخندیم؟ کدام از ما قدرت خندیدن به سنگ کلیه، سردرد، کمردرد و خلاصه مشکلات جسمیمان را داریم؟
رضایی، شجاعت تحسینبرانگیزی دارد. ای کاش میشد شجاعت پذیرش را در سطح جامعه، تکثیر کنیم. ما به این ظرفیت بالا، تحمل و پذیرش خودمان احتیاج دارد تا مردمانی باشیم که کمتر عصبانیاند.
راز این شوخیها چیست؟
همه ما در زندگیمان با دردهای زیادی مواجه میشویم. اما در ادبیات روانشناختی، درد با رنج مترادف نیست.
رنج، زمانی اتفاق میفتد که در پذیرش دردهای زندگی، مقاومت میکنیم. اجرای محمدجواد رضایی، نشان داد که او مقاومت را کنار زده و به مرحله پذیرش ضعفش (لرزش دستانش) رسیده است. حالا بعد از پذیرش است که او میتواند با خودش شوخی کند و دیگران را هم بخنداند. تا جایی که او بارها میگوید «این مدلمه»
از برنامه تلویزیونی تا الگوسازی برای مردم
اجرای این شرکتکننده، نشان داد که میشود از سطح یک برنامه تلویزیونی فراتر رفت و حرفهایی زد که مخاطب با خودش بگوید «من هم میتوانم.»
طوریکه میشود از آن بهعنوان یک الگوی اجتماعی استفاده کرد. بهقول اشکان خطیبی، بسیاری از جوانان هستند که حتا با امکانات زیاد هم تنبلی میکنند اما کسانی هم هستند که با کمترین امکانات برای رسیدن به اهدافشان تلاش میکنند. رضایی، این کوششها را به ما مخاطبان نشان داد تا از خودمان بپرسیم چطور میتوانیم نقطه ضعفمان را به نقطه قوت تبدیل کنیم.
برای خواندن دیگر نقدها روی این لینک کلیک کنید.
پایان پیام