در روستای بیاره یا بهاره، به دلیل حس بهار گونه کوچهباغهای آن، به تصمیم خودسرانه دهیار بعد از سالها، نام یکی از کوچهها به نام استاد محمدرضا شجریان مزین میشود. نام فقط یک کوچه و نه نام کل روستا.
پایگاه خبری گلونی، بهاره حاصلیان: دهیار روستای «بیاره»، اخیراً کوچه بی نامی را به نام استاد شجریان نامگذاری کرد. هنوز مدت زمان زیادی از این حرکت نگذشته بود که خبر برداشته شدن تابلوی مزین به نام استاد شجریان منتشر شد.
نامگذاری و داشتن اسم شاید سابقهای به قدمت خود انسان دارد. واقعاً جای تعجب است، در چنین زمانهای، کوچههای یک روستای توریستی، سالهای سال بینام مانده باشند.
انسان همواره به دنبال نامگذاری اشخاص یا محیط اطراف خود بودهاست. گاهی اسم افراد را صرفنظر از مرد یا زن بودنش، براساس ویژگی خاص فرد انتخاب میکردند. مثلاً فردی که زیاد با گرگها حرکات موزون انجام میداد را «رقصنده با گرگ» مینامیدند.
گاهی اسمها را هر طور که دوست داشتند، قرارداد میکردند. مثلاً دوست داشتند که زمین را زمین، درخت را درخت و آتش را آتش بنامند یا هنگام رعد و برق مشاهده میکردند که از آسمان صداهای شدیدی شنیده میشود، به آن «آسمان غرنبه» میگفتند.
با کشف قوانین طبیعت و اختراع وسایل جدید، روشهای دیگری برای نامگذاری ابداع شد:
مثلاً وقتی برق توسط ادیسون کشف شد اسم نداشت. روش انتخاب نام برق توسط ادیسون به خودش مربوط است. اما ورود برق به ایران مربوط میشود به دوره ناصرالدین شاه. که اولین بار کاخ گلستان را روشن کرد. در کاخ گلستان یک تالار وجود دارد به نام تالار آیینه، با ورود برق به آنجا یکدفعه همه آیینهها شروع به برق زدن کردند. و از همانجا برق، برق نامیده شد.
مسئله حایز اهمیت این است، که در هیچ دورهای وسیلهای نبودهاست که مدتها از اختراع یا اکتشاف آن بگذرد و آن وسیله سالها بی نام بماند. و زمانیکه بخواهند در موردش حرف بزنند، بگویند: از همانهایی که اسمش را نمیدانم.
امروزه خیابانها، کوچهها، آپارتمانها و برجها قبل از ساختهشدن نامدار میشوند. به همین دلیل بینام ماندن کوچههای یک روستا خیلی تعجب دارد.
کوچهای به نام محمدرضا شجریان
اما اصل ماجرا:
در روستای بیاره یا بهاره، به دلیل حس بهار گونه کوچهباغهای آن، به تصمیم خودسرانه دهیار بعد از سالها، نام یکی از کوچهها به نام استاد محمدرضا شجریان مزین میشود. نام فقط یک کوچه و نه نام کل روستا.
اما به نظر میرسد، دهیار فقط نقش یاوری ده را دارد و حق نامگذاری برای کوچهها را ندارد. از اینرو بخشدار به دهیار دستور میدهد که تابلو را پایین بیاورید. سرپرست فرماندار هم از کل ما وقع بی اطلاع است. زیرا باید به کارهای مهمتر رسیدگی کند. نام یک کوچه که چیز مهمی نیست. کوچه همانطور که تا الان بینام بوده، از این به بعد هم بیاسم باشد!
تابلو نام کوچه به پایین کشیده میشود تا:
ثابت کنند، تاریخ بشریت راهی به خطا رفتهاست. بشر، بیخود و بیجهت کلی وقت طلایی خود را صرف نمود تا دنیا را نامگذاری کند. کافی بود هر چه را که میخواست با انگشت نشان دهد و منظور خود را بفماند. کوچهها و خیابانها هم که اصلاً نامگذاری نمیخواهند. اگر هم بخواهند در روستا نمیخواهند. اگر در روستا هم بخواهند، دهنام نامگذاری خواهد کرد. دهیار مداخله نکند!
پایان پیام