خانه » مشکلات خوزستان را با دبه نشان ندهیم
مشکلات خوزستان را با دبه نشان ندهیم

مشکلات خوزستان را با دبه نشان ندهیم

مشکلات خوزستان را با دبه نشان ندهیم

معضل نبود آب‌ شیرین در خوزستان و شهرستان‌های آن، گویی به یک امر طبیعی تبدیل شده است و مسئولین نیز هیچ کنش و واکنشی نسبت به آن ندارند.

پایگاه خبری گلونی،؛ سمیه باقری حسن‌کیاده: شور، گل‌آلود و غیربهداشتی بودن آب شرب مردم خوزستان، بحث امروز و دیروز یا حتی ۱۰سال گذشته نیست.

بعد از زمان جنگ و زمان بازسازی این شهر بود که دسترسی به آب شرب سالم برای مردم استان، به یکی از دغدغه‌ها و معظلات اصلی مردم‌‌اش تبدیل شد.

مردمی که سال‌ها جنگ را تحمل کردند و اکنون نیز بعد از گذشت سه دهه از اتمام جنگ تحمیلی، مردم کماکان برای دریافت آب شیرین، دبه‌های آب تسویه شده خریداری می‌کنند و در منازلشان آب تسویه‌کن قرار داده‌اند.

و همین صبر ایوب مردم جنوب باعث شد که معضل نبود آب‌ شیرین در خوزستان و سایر شهرستان‌های آن، به یک امر طبیعی تبدیل شود و مسئولین نیز تا فریاد العطشی نشنوند هیچ کنش و واکنشی نسبت به آن نداشته باشند.

نتیجه این شد که امروز به جای انتقال فرهنگ و توریست و دانش، برای مردم سرزمین‌مان آب معدنی جمع‌آوری و ارسال کنیم.

جایی از مارک تواین، نویسنده شهیر آمریکایی خواندم که: شما اگر روزنامه نخوانید از اخبار بی‌اطلاعید و اگر روزنامه بخوانید از واقعیت!

این حکایت همیشه رسانه‌های رسمی و ملی ما است. اما آن‌چه در این میان می‌تواند واقعیت‌ها را به گوش آن‌ها که باید برساند، اطلاع رسانی درست و دقیق از آن‌چه که واقعا در خوزستان می‌گذرد توسط عکس‌ها و نوشته‌های مستندی است که از سوی مردم و شاید اهل رسانه‌های کمتر مصلحت بین در رسانه‌های غیر رسمی منتشر می‌شود.

آن‌چه اکنون همه جا می‌بینیم عکس دبه‌های آبی است که جلوی پای مردم صف کشیده‌اند. و گاهی توضیحی که مخاطب بداند این صف اولین نیاز هر موجود زنده، یعنی آب است و نه صف نفت در اوایل انقلاب!

مشکلات خوزستان را با دبه نشان ندهیم

به جای عکس دبه، از کارون و بهمنشیر و کرخه بنویسید.

از فلات مرکزی و حال بد آن و مدیریت غلط مسئولانی بنویسید که توسعه غلط صنایع را در آن ایجاد کردند.

از این حقیقت پرده بردارید که در کنار مشکل آب شور و آلودگی آب، از دیگر مشکلات مردم خرمشهر و آبادان این است که آب شور مصرف می‌کنند، اما باید تعرفه آب شیرین بدهند؛ مسئله‌ای که هیچ عقل سلیم، هیچ دین مبین و هیچ عرفی آن را نمی‌پذیرد.

یاد بخش کوچکی از کتاب شهر هرت بزرگمهر حسین‌پور افتادم که کسانی درختان جنگلی را بریدند و پرنده مادری در حالی که هنوز آشیانه‌اش را بر یکی از شاخه‌های درخت افتاده حفظ کرده بود به فرزندانش می‌گفت:

بچه‌ها!… هرچند درخت قطع شده اما به هر حال خونمونه… می‌فهمید؟

و جوجه‌ها: …!(لابد مبهوت به مادر نگاه می‌کنند و قطعا از سکوت‌شان می‌شود فهمید که هیچ نمی‌فهمند).

حقایق را درست ببینیم، درست به تصویر بکشیم و درست بنویسم تا روزی اگر ما برای فرزندانمان از تلاش برای حفظ خانه و خاک‌مان گفتیم مبهوت نمانند که کدام خاک و کدام خانه.

عضو اینستاگرام گلونی شوید و اخبار روز ایران و جهان را دنبال کنید.

پایان پیام

.

اشتراک در
اطلاع از
0 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
به بالا بروید