اینجانب یک نویسنده فیلمنامه هستم که کار خود را درست یک روز بعد از اکران یک فیلم انگیزشی و تأثیرگذار شما به اسم «مزاحمت» شروع کردم.
پایگاه خبری گلونی، بهاره حاصلیان:
یک فیلم انگیزشی بسیار
آقای کارگردان محبوب من:
اینجانب یک نویسنده فیلمنامه هستم که کار خود را درست یک روز بعد از اکران فیلم بسیار «انگیزشی» و تأثیرگذار شما به اسم «مزاحمت» شروع کردم.
آنقدر خوب بود که من هم آرزو کردم، کاش یک روز فیلمنامه نویس شوم. بعد از آن هم یک فیلمنامه نوشتم و برایتان فرستادم.
اما اصلاً تحویلش نگرفتید. و چون امواج ذهنی من خیلی به شما نزدیک است آنرا برای هیچ کارگردان دیگری نفرستادم. حالا شنیدهام که میخواهید فیلم «مزاحمت۲» را بسازید. برای همین مجدد نامه نوشتم و فیلمنامهی جدیدم را همراهش برایتان میفرستم. اول فیلمنامه را بخوانید بعد در ادامه نامه بیشتر توضیح خواهم داد:
«مراقبت۱»
میترا: مریم! همانطور که میدانی فردا امتحان داریم. من با وجود اینکه کلی زحمت کشیدم تا مادرم باسواددار شود. اما هیچ علاقهای به درس خواندن ندارم. میآیی تا با هم درس بخوانیم؟
مریم: اما من کلی کار دارم. و میخواهم برای امتحان فردا تقلب بنویسم.
میترا: بای…
(فردا سر جلسه امتحان)
میترا: چه کارم دارید؟
مراقب: متقلب خانم! بفرمایید دفتر تا در خدمتتان باشیم.
مریم: (از سر جایش بلند میشود و به سمت میترا میرود) چه شدهاست میترا؟
میترا: این دو مراقب مزاحم شدهاند.
مریم: (دستهایش را به علامت سپاس بهم میچسباند) لطفاً بروید.
(مراقبها میروند)
میترا: چهطو به تو گیر ندادند؟
مریم: شاید اگر روش مناسبی برای تقلب کردن داشتی، کار به اینجا نمیرسید.
میترا: نمیدانم. شاید حق با تو باشد.
آقای کارگردان الگو و محبوب من:
الان خبری منتشر شده است مبنی بر اینکه تا دو ماه دیگر ذخیره «کاغذی» تمام میشود.
لطفاً این فیلمنامه را با عنوان «مراقبت۱» بسازید و در «مراقبت۲» کلیه روشهای تقلب که از «کاغذ» استفاده نمیشود را توسط مریم توضیح بدهید.
مثلاً تقلب با گوشی همراه یا تقلب با نوشتن روی دست و پا یا نوشتن لای انگشتان دست و پا و یا لو دادن سوالات امتحانی و کلی روش دیگر…
پایان پیام