پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: نمیدانم کجای تاریخ این سرزمین یادمان رفت که اگر ایران زمین حد و مرزی دارد از گوشت و پوست آرش نامی است که آنقدر این کمان را کشید که هنگام رهایی هیچ از جسمش نماند!
چطور یادمان رفت که مرزهای شرقی این سرزمین تا آن سوی هیرمند و حوضه سیستان بود؛ سرزمین خیزش پهلوانان بزرگی چون رستم…
چه قدر زود از یاد بردیم اهمیت سیستان را که نابودیاش برابر با نابودی رستم و تمام افتخارات پهلوانان این سرزمین است که حالا «ش.ن» نامی میآید و تنها برای جشن ۹۰۰ هزار تایی شدن صفحه دنیای مجازیاش دو فرزند رستم را که گویی آرزوهایشان را از یاد بردهاند، سوار ماشین لاکچریاش میکند و تحقیرشان می کند و همچون گدایان پول تقدیمشان میکند و برای این پستی خود دست هم میزند.
بله. نام این به اصطلاح سلبریتی را همچون اختلاسگران نوشتم تا بداند که او هم دزد است؛ دزد آبروی سیستان و بلوچستان، دزد آبروی ایران و دزد شرافتی که من هر روز به دنبال اثری از آن در کسی میگردم تا به فرزندم بگویم که: ببین دخترم! شرافت هنوز هست. شرافت یعنی این آدم. شرافت یعنی عمل این آدم، نفس این آدم!
در این سرزمین خشکیده من دیگر برف هم نمیبارد که بگویم که امثال این سلبریتینماها سرشان را زیرش بردهاند و هیچ نمیتوانند ببینند.
هوا سرد هم نیست که سر در گریبان کرده باشند که ما نشناسیمشان.
اما سرشان را در هر آخوری که کرده باشند و از هر توبرهای که در حال خوردن باشند، دیده میشوند، حتی اگر خودشان را به ندیدن زده باشند.
همانند این «ش.ن»ها و «آ.ح»ها بسیارند. الفبای فارسی ما پر شده است از نام دزدهای شرافت و ایمان و آبرو و انسانیت که همیشه در حد حروف میمانند و همیشه میان کلمات گم میشوند. آنقدر که دیگر به تنهایی مفهومی ندارند.
اما نمیدانم کجای تاریخ این سرزمینِ به سوگ سیاوش نشسته، آتش خواستیم که باران از ما دریغ شد و سوختن سرنوشتمان.
کجای این گذشته از یاد بردیم که آتش زیر خاکسترها را خاموش کنیم تا دودش چشم مردان و زنان شریفمان را نسوزاند و خودش جانمان را.
چهار سلبریتی واقعی، چهار ژن خوب، چهار آقازاده و چهار فرزند بیتوقع سرزمینمان بی آنکه آتش به اختیار باشند، جانشان را به اختیار در دست گرفتند تا سبزی بلوطها و سرخی لالههای این خاک را با سفیدی مردانگی و پاکیشان حفظ کنند.
نام این چهار ققنوس بال و پر سوخته سرزمینم را هرگز فراموش نخواهیم کرد:
محمد پژوهی
رحمت حکیمینیا
شریف باجور
امید حسینزاده
دخترم! شرافت یعنی این چهار سیاوشِ آتش به جانِ پاکِ ایران.
پایان پیام