پایگاه خبری گلونی، نگار فیضآبادی: صفحه اینستاگرام مرجانه گلچین ازایننظر جالب است که او از همان نوشتههایی استفاده میکند که در شبکههای اجتماعی، دستبهدست میشوند.
نقلقول کردن از نویسندههای معروف با نام آنها، اگرچه جذاب و باعث یادگیری است، اما کپیکردن هم حدی دارد!
ارتباط کتاب و کپشن اینستاگرام
خیلیوقتها ممکن است برای اینکه نشان بدهیم آدم باسوادی هستیم، جملهای از یک کتاب را حفظ یا از جایی کپی کنیم و آن را تحویل مخاطبمان بدهیم.
اما آیا کتابخواندن فقط به درد این میخورد که عکس اینستاگراممان بی کپشن نماند؟ اگر مرجانه گلچین رفتار مطلوب مطالعه را میپسندد و واقعاً بازیگر کتابخوانی است، چرا آخرین کتابی که خوانده را به فالوئرهایش معرفی نمیکند؟
دراینصورت، دیگر نیازی نیست از نوشتههای تلگرامی را کپی کند.
صفحه مرجانه گلچین پر از کپی
اگر قرار باشد بازیگران محتواهای تکراری را بازنشر کنند، دیگر صفحهشان چه لطفی دارد؟ ترویج مطالعه، اصول خودش را دارد. اینکه جملات قصار ویکتورهوگو، برتراند راسل، هلن کلر و… کپی کنیم، مخاطبمان کتابخوان نمیشود.
یعنی مرجانه گلچین بعد از سالها تجربه بازیگری، چندخط حرف تازه و قابل تأمل یا حتا خاطره بامزه ندارد که بنویسد؟
آنقدر خودش برای تولید محتوا ضعیف است که دست به دامن صفحههای دیگر شده و از آنها کپی میکند؟
از سطح به عمق حرکتکردن
آدمهای اهل مطالعه، بعد از مدتی باید بتوانند تفکر انتقادیشان را تقویت کنند.
جهان کتابخوانها ازایننظر با افراد عادی فرق دارد که آنها شک میکنند و میدانند هر اطلاعاتی که به دستشان میرسد، لزوماً درست نیست.
حتا اگر آن جمله، از یک نویسنده بزرگ باشد. کتابخوانهای واقعی در سطح باقی نمیمانند. مرجانه گلچین اما بیشتر در سطح، غوطه میخورد و یک میلیون شدن فالوئرهایش را با گذاشتن عکسی از خودش جشن گرفته و نوشته است:
«میخوام تو این عکس میزان محبت شمارو نسبت به خودم بدونم. پس برای آخرین بار سوال میکنم هموطنای عزیزم شما بنده رو به عنوان یک بازیگر که بسیار به کارش و شما علاقمنده همچنان میپذیرید؟ یعنی انشالا بازم دوستم خواهید داشت یا خیر؟»
وقتی کپشن را خواندم، بیشتر افسوس خوردم که ایکاش بازیگران ایران، کمی درباره محیط زیست میخواندند، مینوشتند و دغدغه داشتند.
وقتی مرجانه گلچین چیزی از فرهنگسازی نمیخواهد، بدیهی است که از یک کانال دیگر درباره فرهنگسازی در نروژ پست بگذارد!
پایان پیام