در قسمت دوم از کتاب انسان خداگونه از کابوسها و آرزوهای انسان قرن بیست و یک میگوییم.
پایگاه خبری گلونی؛ سمیه باقری حسنکیاده: کتاب انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده از کابوسها و آرزوهای انسان قرن بیست و یک میگوید.
از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی صحبت میکند.
اینکه از اینجا به کجا میرویم؟ با جهان چه میکنیم؟
انسان خردمند نشان داد که از کجا آمدهایم، انسان خداگونه نشان میدهد که به کجا میرویم.
در این قسمت بخشهای کتاب انسان خداگونه را با هم مرور میکنیم.
بخش اول: انسان خردمند جهان را تسخیر میکند
یووال نوح هراری در بخش اول سه سوال مطرح میکند:
▪فرق بین انسانها و دیگر حیوانات چیست؟
▪گونه زیستی ما چهطور جهان را تسخیر کرد؟
▪آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟
این بخش در دو فصل نوشته شده است: عصر سلطه انسان و جوهر انسان.
یووال در این بخش مینویسد:
«شاید بعضی خوانندگان از این همه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند.
به نظر من، نمیتوان درباره طبیعت و آینده انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد.
انسان خردمند همه تلاش خود را میکند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی میخواهیم خود را به خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم.
هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمیتواند گذشتهمان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابطه آینده اَبَرانسان و انسان در دست داریم. (انسان خداگونه – صفحه ۸۸)»
بخش دوم: انسان خردمند به جهان معنا میبخشد
نویسنده در این بخش به بررسی جهانی میپردازد که انسان خردمند خلق کرده است؛ مسیری که ما را به نقطه فعلی رسانده است.
این بخش شامل چهار فصلِ داستانبافان، زوج عجیب، قرارداد جدید و انقلاب اومانیستی است.
سوالاتی که در نویسنده در ابتدای بخش دوم مطرح میکند چنین است:
▪انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟
▪انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز میبخشد؟
▪اومانیسم، ستایش انسان، چگونه به مهمترین آیینِ زمان بدل شد؟
بخش سوم: انسان خردمند سلطهاش را از دست میدهد
در این بخش، نویسنده به اوایل قرن بیست و یکم برمیگردد و با توجه به مفاهیمی که تا به حال مطرح کرده است، چالشهای فعلی و چالشهایی که در آینده احتمالا با آنها روبهرو خواهیم بود را مطرح میکند.
بخش سوم نیز در چهار فصل نوشته شده است: بمب ساعتی در آزمایشگاه، جداسازی بزرگ، اقیانوس شعور/آگاهی و کیش اطلاعات.
سوالات مطرح شده در ابتدای بخش سوم چنین است:
▪آیا انسان همچنان میتواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟
▪فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید میکنند؟
▪وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟
جملاتی از کتاب انسان خداگونه
▪چرا جوانها در رانندگی بیاحتیاط هستند و درگیر بحث و جدلهای خشونتآمیز میشوند و سایتهای اینترنتیِ محرمانه را هک میکنند؟
چون از فرمانهای ژنتیکیِ کهنی پیروی میکنند که شاید امروز بیهوده باشند و حتی نتایج منفی بهبار آورند ولی ۷۰۰۰۰ سال قبل از منظر تکامل، معقول و مناسب بودند.
شکارگر جوانی که زندگیاش را در تعقیب ماموت به خطر میانداخت بر همه رقبایش پیشی میگرفت و میتوانست دست در دست دختر زیبای محل بگذارد؛ و اکنون ما گرفتار ژنهای جاهلمآب هستیم. (انسان خداگونه – صفحه ۱۰۵)
▪انسان در طی آن ۲۰۰۰۰ سال، از شکار ماموت با نیزههای سنگی به کاوش در منظومه شمسی با فضاپیما رسید اما نه به مددِ شکل گرفتن دستانی ماهرتر یا مغزی بزرگتر (ظاهراً مغز ما امروزه بهواقع کوچکتر شده است).
برعکس، عامل اصلیِ چیرگی ما بر جهان تواناییمان در پیوند دادن بسیاری از انسانها با یکدیگر بود. (انسان خداگونه – صفحه ۱۷۰)
▪در تاریخ، هیچ عدالتی نیست. وقتی که مصیبتی به بار میآید، تقریبا همیشه فقرا بهمراتب بیش از ثروتمندان گرفتارش میشوند، حتی اگر در وهله اول ثروتمندان مسبب آن فاجعه بوده باشند. (انسان خداگونه – صفحه ۲۶۳)
▪آنگاه که فناوری زیستی به ما امکان دهد بچه طراحیشده داشته باشیم، و شکافی بیسابقه بین فقیر و غنی پدید آوریم، جامعه بشری راه به کجا خواهد برد؟ (انسان خداگونه – صفحه ۳۳۳)
▪اگر بتوانیم انسانها را از راندن تاکسی و ماشین بهکلی بازداریم و انحصار عبور و مرور را به الگوریتمهای کامپیوتری بسپاریم، میتوانیم همه وسایل نقلیه را به شبکه واحدی وصل کنیم و به این ترتیب تصادف اتومبیل را عملا ناممکن کنیم. (انسان خداگونه – صفحه ۳۸۶)
پایان پیام