پایگاه خبری گلونی؛ مهدیسا صفری خواه: حراج یلدا چه کلمه عجیبیه. فانتزیهایی که دوست دارم رو تو خودش داره. حراج و یلدا.
نمیدونم آخرین باری که با خیال راحت به ویترین مغازهها زل زدم و هیحساب و کتاب نکردم کی بوده.
دیگه عادت خرید کردن هم از سرم افتاده. یه زمانی فکر میکردم برای یه معتاد به خرید مثل من؛ فقط مشاوره لازمه و بس.
اما بالا و پایین رفتن قیمتها کاری رو باهام کرد که مشاورهای اینستاگرامی گرونقیمت هم نتونستن بکنن.
خرید کردن با تم مادرانه
خرید کردن همیشه من رو یاد مادرم میاندازه. حس خوب غافلگیری عجیبی داره.
برای همین بیشتر اجناسم رو اینترنتی سفارش میدادم بعد که میرسید در خونه فکر میکردم مامان از اون دنیا برام فرستاده.
پاییز و خاطره خرید مادر
یه روز تو پاییز یه چمدن خرید و توش رو پر کرد از لباس و کفش و کیف بعد بهم گفت که بازش کنم. خیلی دور بود شاید بیست سال پیش.
اون شادی با اختلاف هنوز جز سه تا لحظه شاد زندگیمه.
بیشتر از اون کادوها استراتژی خرید کادوها رو دوست داشتم. اینکه نقشه داشت و یه غافلگیری بزرگ بود رو هیچوقت فراموش نمیکنم.
آدمها یه وقتهایی تو زندگی مجبور میشن که صحنههایی رو که عاشقشن بازسازی کنن.
اونها به اون دُز مشخص از آدرنالین و دوپامین واسه هیجان و شادی همزمان احتیاج دارن. خرید کردن برای من یه همچین حسی داره یا داشت.
حساب و کتاب هزینههای یلدا
این روزها دخترم مدام تو خونه راه میره و میخونه : «آجیل و انار و هندونه امشب چقدر فراوونه.»
با این شعر به استقبال یلدا میره و من همهاش دارم حساب و کتاب میکنم که کدومش براش مهمتره. کدومش رو باید تو سفره یلدا بذارم.
بنرهای حراج یلدا یهجورایی آدم رو به فکر میبره به اینکه چقدر دغدغه آدمها فرق میکنه.
حراج یلدا و فانتزیهای من
زیرپوست شهر آدمهایی با اولویتهای خرید متفاوتی وجود داره. کاش این حراجها رو بسط میدادیم به همه جامعه.
کاش یه فصل خوب حراج بود که هرکسی هرچیزی که لازم داشت رو تو اون میخرید با ارز دولتی و بدون حسابوکتاب و سود و ارزش افزوده.
حراج همه چیز به جز شرافت انسانی
پر از یه دوگانگی عجیب هستم به خودم که فکر میکنم همزمان هزاران نفر دیگر رو هم میتونم مجسم کنم که دارن میدون و میدون و حتا فرصت ندارن به حراجهای ۸۰ درصدی برسن.
اونها میدون و میترسن که مجبور بشن یه روز شرافتشون رو حراج کنن و تو تله «هرکی هرچی میخواد دزدکی برداره و همین الان در بره» بیفتن.
این بازیه که خیلیها خواسته و ناخواسته و دارن واردش میشن.
پایان پیام