شب یلدای آدمهای بیوفا به خود
پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی:
یک: قدیمها که هنوز مفاهیم اصالت داشتند، آدمها اصیل بودند و همه چیز در سادگی و صمیمت خلاصه میشد «شب یلدا» هم زیباتر بود.
آنوقتها خبری از هندوانههای تزئینشده، میوهآرایی، گلانار تزئینی و… نبود. آن وقتها کاسهای انار روی میز میگذاشتند، مشتی آجیل، چند برش کوچک هندوانه بیرنگ و رو و تمام.
اما در کنار همه این سادگیها، صدای خنده اهالی خانه بلند بود، عمر شادی و مِهرشان به هم طولانی، حرفهایشان از جنس همدلی و وفاداری و تعهد پای ثابت همه قصهها.
آن وقتها قصهخواندن، حافظخوانی و آغوش پر مهر پدربزرگ و مادربزرگ اصل ماجرا بود و چه چیزی از اینها عزیزتر.
دو: از همه آن روزها و مفاهیم بکر، رسیدهایم به گیفت شبیلدا، رقص نور ویژه شب یلدا، حراج ویژه یلدا، جوراب و شلوار یلدایی، آتلیه و عکاسی شب یلدا، موزیک زنده و…
و از همه اینها احتمالا به هیچ، دورهم جمعشدن برای ثبت استوری، لایو گذاشتن و پر کردن اینستاگرام.
البته که اهمیتی ندارد رجوع به اصالت. اصالت این ایام جور دیگری معنا میشود.
سه: گرچه میدانم این متن نیمبند هم طبعا مورد پذیرش خیلیها نیست. هدفم مرور خودمان است.
یادآوری آداب و رسومی که ساخته خودمان بود و حالا در گذر زمان به چیزی تبدیل شده که شکل نمادین دارد و کارکرد گذشتهاش را ندارد.
شب یلدای آدمهای بیوفا به خود
ظاهرش زیباست، بیهیچ عمق و اصالتی. هر سال با تجمل بیشتر و البته خالی از مفهوم اجرا میشود و هر سال دور میشویم از خودمان. آدمهای بیوفا به خود… به عکس نگاه کنید، با دقت و تمرکز. شما کجای این تصویر نشستهاید؟ من که کنار بخاری نشستهام، مات و مبهوت.
پایان پیام