در قسمت ششم از سیر معرفی کتاب انسان خردمند، به موضوع تغییرات ژنتیک در انسان خردمند میپردازیم.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: گفتیم که یووال نوح هراری معتقد است که:
«از زمان انقلاب شناختی، انسان خردمند در واقعیتی دوگانه زیسته است.
از یک طرف واقعیت عینیِ رودخانه و درخت و شیر، از طرف دیگر واقعیت خیالیِ خدایان و ملتها و شرکتها.
واقعیتهای خیالی به مرور زمان قدرتمندتر شد، به طوری که امروزه حتی بقای رودخانهها و درختها و شیرها هم وابسته به لطف موجوداتی خیالی مانند خدایان و ملتها و شرکتهاست.»
و اینکه:
«در ۱۰هزار سال اخیر، انسانهای خردمند آنقدر به این باور که تنها گونه انسانی هستند خو گرفتهاند که برای ما بسیار سخت است امکان دیگری را به ذهن خود راه دهیم.»
تغییرات ژنتیک و انسان خردمند
در بخشهای دیگر کتاب، هراری به زندگی مدرن بشر میپردازد و میگوید که DNA انسانی پیش از انقلاب کشاورزی شکل گرفته و تکامل یافته است و پس از آن هر تغییری که در زندگی بشر رخ داده با ذات و طبیعت او هماهنگی نداشته است.
مثلا DNA شما از شما حقوق بالا و آپارتمان بزرگ یا مبلمان شیک نمیخواهد و به همین دلیل است که ما با وجود فراهم کردن این نیازها نیز هرگز احساس رضایت کامل از زندگی خود ندارید.
در واقع اینها آرزوهایی هستند که سرمایهداری به عنوان یک سبک زندگی در ذهن ما قرار داده است تا بیش از قبل توسعه یابد.
او در بیان روند تکامل انسان خردمند نشان میدهد که برتری ژنتیکی (از نظر مقاوت بدنی) باعث شد که افراد با قدرت بدنی بالا به فرودستهای اجتماعی تبدیل شوند!
از آفریقاییهایی گفت که برده بودند و از صاحبان خودشان قویتر. آنها حتی قادر به کشتن صاحبانشان بودند اما برده شدند و برده ماندند.
او توضیح میدهد که چگونه در مورد سیاهپوستها داستان بافتند و آنها را از سفید پوستها جدا کردند و یک دور باطل راه انداختند.
در طول کل تاریخ، انسان به طور مداوم در حال ساخت انواع گوناگون سلسله مراتب خیالی بوده و هست.
مثلا یکی از همین سلسله مراتب به جدایی بین زن و مرد منجر شد.
«محققان برای پیشگیری از ابهام، معمولا بین «جنس» (sex) که مقولهای زیستی است، و «جنسیت» (gender) که مقولهای فرهنگی است، تمایز قائل میشوند.جنس به نر و ماده تقسیم میشود و ویژگیهای هر یک از این دو گروه در این تقسیمبندی عینی است و در طول تاریخ ثابت بوده است.
جنسیت به زن و مرد تقسیم میشود. خصایص به اصطلاح «مردانه» و «زنانه» بینالاذهانی هستند و همواره دستخوش تغییر بودهاند.
جنس بازی کودکانه است؛ اما جنسیت مسئلهای جدی است. نر از آب درآمدن سادهترین کار در دنیاست.»
هراری همچنین در مورد تغییرات ژنتیک و تکامل ژنی که چندان به نفع انسان نبوده است در بخش بهای تفکر (صفحات ۲۹ تا ۳۴) اینگونه توضیح میدهد که:
«ایستاده راه رفتن مستلزم داشتن سُرینهایی باریکتر بود که مجرای زایمان را تنگتر میکرد – و این در حالی بود که سر نوزادان بزرگ و بزرگتر میشد.
به همین دلیل مرگ در سر زایمان به خطری بزرگ تبدیل شد. آنها که نوزادانی زودرس و با سر و مغزی کوچکتر و نرمتر به دنیا میآوردند راحتتر زایمان میکردند و زنده میماندند..از این رو «انتخاب طبیعی» هوادار زایمان زودرس بود.»
نویسنده بر همین مبنا نتیجه میگیرد که:
بر خلاف اینکه اسب ها چند ساعت بعد از تولد میتوانند شروع به دویدن کنند و یا گربهها چند هفته بعد از تولد میتوانند شکار کنند و حتی اردکها چند دقیقه بعد از بدنیا آمدن میتوانند شنا کنند، «انسان در مقایسه با دیگر موجودات نارس متولد میشود» و سالها زمان نیاز دارد تا که بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
ادامه دارد…
پایان پیام