من ملاله هستم داستان زندگی دختری است که برای حق تحصیلش مبارزه میکند
من ملاله هستم پرفروشترین کتاب سال ٢٠١٣ در زمینه اتوبیوگرافى، حکایت زندگی دختر نوجوان پاکستانی است که به خاطر تلاش برای دفاع از حق تحصیل زنان از ناحیه سر مورد اصابت گلوله طالبان قرار گرفت.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: کم در تاریخ از مبارزات زنان برای به دست آوردن حقوق اولیه انسانی نخواندهایم. کم از تلاش برای حق تحصیل و حق انتخاب همسر و حق رای نخواندهایم.
اصلا چرا راه دور برویم. همین حالا در کشور خودمان طبق قانون دختر زیر ۱۳ سال میتواند ازدواج کند چون حکم شرعی ۱۴۰۰ سال پیش حاکم بر جامعه اعراب در قانون اساسی ما گنجانده شده است؛
همان اعرابی که تا خود خداوند دست به کار نمیشد و پیامبری نمیفرستاد همچنان به سنت دخترکشی ادامه میدادند.
ملاله یوسف زی دختری پاکستانی است که مثل خیلی از دختران سرزمیناش علاقه زیادی به درس خواندن و مدرسه رفتن دارد، اما در جایی مثل پاکستان این کار با دردسرهایی نیز همراه است.
او برای تحصیل به پاخاست و هدف گلوله طالبان قرار گرفت.
دختر نوجوان ۱۶ ساله در این کتاب از لحظات وحشتناکی میگوید که دو پیکارجوی طالبان در ۹ اکتبر ۲۰۱۲ میلادی سوار اتوبوس مدرسه شدند و به سرش شلیک کردند.
او مینویسد: دوستانم میگویند ضارب، سه بار شلیک کرد، یکی پشت سر دیگری. ملاله هیچ چیز یادش نیست.
ملاله برای مداوای پزشکی عازم بریتانیا شد و در شهر بیرمنگهام ساکن شده است. او در کتاب من ملاله هستم از زندگیاش در دوران حکومت طالبان در دره سوات در شمال غرب پاکستان نوشته است.
کتاب من ملاله هستم توصیف کننده احساسات عمومی مردم پاکستان در خصوص تفکرات طالبانی و ممنوعیت دسترسی به تلویزیون و موسیقی و ادبیات است.
ملاله اکنون یک چهره مطرح جهانی است که جایزه صلح نوبل را نیز دریافت کرده و بنیاد ملاله را راهاندازی کرده است و برای به مدرسه فرستادن همه دختران تلاش میکند.
بنیاد ملاله معتقد است که همه دختران و پسران می توانند دنیا را دگرگون سازند و تنها چیزی که نیاز دارند یک فرصت است.
من ملاله هستم که با ویرایش کریستینا لمب خبرنگار انگلیسی منتشر شده است تاکنون به بیش از پانزده زبان زنده دنیا ترجمه شده و در اغلب کشورها نیز اثری پرفروش بوده است.
انتقاد بسیار جدیای که برای کتاب من ملاله هستم میتوانم مطرح کنم مربوط به نویسنده نیست. مربوط به نشری است که بدون هیچ ویرایشی این کتاب را با انبوهی از غلطهای املایی و ادبی وارد بازار کرده است.
نسخهای که من مطالعه کردم مربوط به نشر داریوش با ترجمه همیلا قراگوزلو است که صفحهای بدون غلط در آن پیدا نخواهید کرد.
تکههایی از من ملاله هستم
▪پدرم همیشه میگفت: ملاله، من از آزادی تو محافظت خواهم کرد. از رویاهایت دست نکش.
▪این که به چه زبانی سخن بگوییم مهم نیست، مهمتر از همه کلماتی است که بر زبان میآوریم.
▪و من متوجه شدم، مداد و کلماتی که به وسیله آن این مطالب نوشته میشود میتواند بسیار قدرتمندتر از مسلسل، تانک یا هلیکوپتر باشد.
▪دوبیتی را که مادربزرگم همیشه میخواند به یاد میآوردم: هیچ پشتونی سرزمین محبوبش را به میل خود ترک نمیکند، مگر به خاطر فقر یا عشق.
اکنون ما برای دلیل سوم، طالبان، که شاعر دوبیتی هرگز تصور آن را نمیکرد از سرزمینمان خارج میشویم.
▪دلم نمیخواست مردم مرا به عنوان دختری که طالبان به سوی او تیراندازی کرد بشناسند، بلکه دختری که برای حق تحصیل مبارزه کرده بود. و زندگیام را وقف این هدف خواهم کرد.
▪بیاید قلم ها و کتابهایمان را در دست بگیریم چرا که تنها اسلحه قدرتمند ما هستند. یک کودک، یک معلم، یک کتاب و یک قلم میتواند دنیا را دگرگون سازد.
▪امروز در آیینه به خودم خیره شدم و لحظهای در اندیشه فرو رفتم. یک بار از خداوند خواسته بودم که یک یا دو اینچ قد مرا بلندتر کند.
اما او مرا به بلندای آسمان رساند به قدری که دیگر نمیتوانم خودم را اندازه بگیرم.
بنابراین به عهدی که با خداوند بسته بودم عمل کردم و صد رکعت نماز نافله خواندم.
▪پدرم میگوید: اگر میدانستم که چنین اتفاقی پیش خواهد آمد، برای آخرین بار به پشت سرم نگاه میکردم… مانند پیامبر که موقع هجرت از مکه به مدینه بارها به پشت سرش نگاه کرد.
پایان پیام
کد خبر : 109840 ساعت خبر : 4:20 ب.ظ