تناقضات گفتمانی در یک متن تبریک یلدا را ببینید ولی با خواندن این مطلب هرگز تعجب نکنید. چون اکثر این متنها همین طور هستند و در ادامه هم خواهند بود.
به گزارش پایگاه خبری گلونی، هرچند هر متنی به درجاتی واجد سوگیری است، ولی تلاش شده در نگارش متن یادداشت حاضر، سوگیری به حداقل برسد. این سهم نگارنده. پیکان مشکی صرفا برای نشان دادن نکتهی تبریک فوق و ترغیب خواننده به خواندن این یادداشت است. پیش از خواندن، تمایلات مذهبی و اندیشگانی خود را کنار بگذارید و در حین خواندن گرایشهای خود را کنترل کنید؛ و این سهم شما خواننده عزیز. به این ترتیب شاید انتقال مفهوم با کمترین سوگیری گفتمانی ممکن صورت بگیرد. اگر تمایل به همگرایی در دو طرف باشد، احتمال انتقال مفهوم بیشتر هم میشود.
متن تبریک یلدا
در متن تبریک یلدایی که میخوانید، از یلدا به عنوان عیدی یاد شده که در آن هیچ حیوانی گردن زده نمیشود.
این درآمد، گزارهی تقابل با عید قربان را به ذهن متبادر میکند.
در جملهی اول، یلدا عید خوانده شده.
حال آنکه در تداول عامه، یلدا شب چله یا شب یلدا یا یلدا خوانده میشود.
دستکم نگارنده ترکیب عید یلدا را جایی نشنیده یا نخوانده است.
عید واژهای عربیست و معمولا برای اعیاد اسلامی از آن استفاده میشود.
در اینجا از این پارادوکسِ پیشزمینهای، برای اعادهی گزارهی اول متن استفاده شده است.
آنجا که در جملهی دوم به گردن نزدن حیوانات در یلدا برخلاف عید قربان اشاره شده، بار عاطفی عبارت «چه عیدی …» متوجه یلداست و نوعا عید قربان نکوهش شده است.
نقد تناقضات گفتمانی
در اینجا نویسنده، مفهوم ذبح در اسلام را که در معنای لغوی، بریدن، و در کاربرد فقهی، کشتن حیوان با کمترین آزار و بهداشتی ترین شیوه است، با عبارت خشونتآمیزِ «گردن زدن» جایگزین کرده است.
قربانی کردن در عید قربان آئینی است واجب بر حاجیان و نه عامه.
از طرفی به لحاظ تاریخی، قربانی کردن یکی از آئینهای اصلی یلدا در میتراییسم و ادیان پیش از اسلام بوده و جنبهی شرعی داشته است.
هنوز هم پس از تغییر دین ایرانیان، در بسیاری از مناطق ایران، آئین قربانی کردن در شب یلدا کمابیش، مخصوصا در مناطق روستایی، وجود دارد.
هرچند حافظهی عامهی ایرانیان، مدرن و شهری شده و خاطرات قربانی کردن گاو و گوسفند و بوقلمون در این شب، برای نسلهای جدید خاطراتی غریب است، اما همچنان نود و نه درصد ایرانیان که از قضا گیاهخوار هم نیستند، علاقه شدیدی به خوردن کباب در چنین شبهایی دارند.
بنابراین، قربانی کردن در شب یلدا، با حافظهی تاریخی مردم قرابت دارد و در ناخودآگاه ذهن ایشان، این پارادوکس جرقه میزند.
البته این پارادوکس به پای عبارت نامانوس «عید یلدا» و از آن مهمتر به پای تقابل ایجاد شده بین دو آئین ملی و مذهبی نمیرسد.
تناقضات گفتمانی
پارادوکس دیگر در انتهای متن دیده میشود.
آنجا که نویسندهی متن این تبریک، یلدا را آئین مهربانی، شادی و انسانیت میخواند و آرزوی شبی پرمهر میکند.
حال آنکه در ابتدای متنش، دین دیگری را تخطئه و سنت آن را به گردن زدن تحریف کرده است.
ذکر عبارت خشونتآمیز گردن زدن در متن تبریک شبی که در آن برای دیگران قرار است آرزوی شادی و مهر کنیم، خود تناقضیست آشکار.
بیشک احترام نگذاشتن به ادیان دیگران نمیتواند مصداق انسانیتی باشد که نویسندهی متن این تبریک از آن دم میزند.
پایان پیام