طرح اتصال رودخانهها در هند
به گزارش پایگاه خبری گلونی، نوشتار حاضر ترجمهای است از:
Interbasin water transfers and integrated water resources management: Where engineering, science and politics interlock. J. Gupta, P. van der Zaag. Physics and Chemistry of the Earth 33 (2008).
این ترجمه را اندیشکده تدبیر آب ایران انجام داده است که آن را در چند بخش میتوانید بخوانید.
۴- طرح اتصال رودخانهها در هند
هند یک کشور شبهقارهای با مقیاس بزرگ و جمعیت فراوان است، در نتیجه چالشهایی نیز که با آن روبرو است مقیاس بزرگی دارد.
این خصوصیات، طرح ایدههای بزرگ را نیز سبب شده است. یکی از این ایدهها، طرح اتصال تمام رودخانههای هند به یکدیگر است.
سابقه قانون آب در هند به بیش از چهار هزار سال پیش برمیگردد، و از یک سو بازتاب تغییرات ناشی از فتوحات مسلمانان و بعدها اشغالگران انگلیسی است، و از سوی دیگر هنوز در بسیاری از روستاهای هند قوانین سنتی آئین هندو درباره آب رایج است که غالباً به دوگانگی میان قوانین رسمی و آنچه در واقعیت بدان عمل میشود منجر میشود.
در هند همواره مدیریت جامعه محلی در مقیاس کوچک رواج داشته، ولی فرایندهای مستعمرهسازی، آبیاری، صنعتی و جهانیشدن، تقاضاهای آب را به شکل اساسی افزایش داده و از این رو به وضوح به فنون جدید مدیریت نیاز پیدا شد.
طرح اتصال رودخانهها در هند
قانون اساسی هند در سال ۱۹۴۵، آب را در قلمرو موضوعات ایالتی قرار داد. این کار، رقابت میان ایالتها بر سر استفاده از منابع آب را سبب گردید.
به همین دلیل، قانون اختلافات آب میان ایالتها در سال ۱۹۵۶ وضع گردید. از آن به بعد چندین اختلاف میان ایالتها بر سر چگونگی تقسیم آب رخ داده است.
مشکل کشور پهناوری مانند هند این است که در آن مناطقی وجود دارد که همواره سیل را تجربه میکنند و از سویی دیگر، مناطقی وجود دارند که از خشکسالیها رنج میبرند.
نخستین سیاست ملی آب هند در سال ۱۹۸۷ تدوین و سیاست جدید آب در سال ۲۰۰۲ تدوین گردید. در ماده ۳۲ سیاست جدید آمده است که:
«به منظور افزایش منابع آب باید روشهای غیر متعارف بهرهبرداری از آب مانند انتقال میانحوضهای، تغذیه مصنوعی آب زیرزمینی و نمکزدایی آب لبشور یا آب دریا و نیز راه و رسمهای سنتی مانند گردآوری آب باران به کار گرفته شود. پژوهشهای لازم در زمینههای نو ضرورت دارد.»
ماده ۳-۵ دیدگاه ملی را در اقداماتی مانند انتقال میانحوضهای توصیه میکند، یعنی ضرورت فراتررفتن از منافع استانی. از این رو، این سند به دولت هند اجازه میدهد انتقال میانحوضهای آب را در نظر بگیرد.
در این میان، سازمان ملی توسعه منابع آب مطالعاتی را انجام داد و ۳۰ راه ممکن را برای اتصال رودخانههای هند شناسایی کرد.
درباره شش مورد از این راهها تحقیقات بیشتری صورت گرفت. وزارت منابع آب در سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفت کارگروهی را برای فراهمآوردن راهنمایی درباره معیارهای ارزشیابی پروژهها از نظر اقتصادی، اثرات اجتماعی اقتصادی، اثرات زیست محیطی و تهیه برنامههای اسکان مجدد، پیریزی ساز و کاری برای دستیابی به اجماع میان استانها، اولویتبندی پروژهها، پیشنهاد ساختار سازمانی، یافتن بودجه و در نظرگرفتن جنبههای بینالمللی تشکیل داد.
طرح اتصال رودخانهها در هند
هدف نهایی اتصال رودخانههای هند بایستی تا سال ۲۰۱۶ محقق شود. مطالعات امکانسنجی پروژههای گوناگون باید تا پایان ۲۰۰۵ کامل میشد.
با این همه، این گزارشها در دسترس عمومی قرار ندارند، ظاهراً به این دلیل که این گزارشها تخصصی هستند.
کنشگران غیر دولتی در مطالبات خود برای دسترسی به این اسناد سر و صدای زیادی به راه انداختند. ن
قد و برسی پروژه اتصال رودخانهها در نوشتارهای علمی، نسبتاً جدید بوده و کمتر مورد مداقه قرار گرفته، با اینکه پوشش فراوانی در ادبیات خاکستری و در اینترنت یافته است.
در ادامه، معیارهای پیشنهادشده در بخش قبلی را برای ارزیابی طرح اتصال رودخانههای هند به کار میبریم.
معیار اول به مازاد واقعی و قابل اندازهگیری و کمیابی آب، به ترتیب در حوضههای مبدأ و مقصد میپردازد
این توافق وجود دارد که مناطقی با مازاد نسبی و مناطقی با کمیابی نسبی وجود دارند، ولی گرایش به این استدلال وجود دارد که مازاد و کمیابی، برساختههای اجتماعی به شمار میآیند که برای توجیه یک طرح که در نهایت عمدتاً کنشگران ثروتمند و قدرتمند، مانند سیاستمداران، فعالان صنعتی و زارعان بزرگ را بهرهمند خواهد ساخت به کار میرود.
در حالی که این نگرانی وجود دارد که پروژه به نفع زارعان فقیر که بیشترین نیاز را به آن دارند نخواهد بود.
این استدلال متأثر از سابقه پروژههای آب در هند است. در گذشته بسیاری از پروژههایی که برای نفعرسانی واقعی به اقشار فقیر و نیازمند تعریف شدند، هرگز به پایان نرسیدند و به شکل مناسب نگهداری نشدند.
در بحثهای صورتگرفته درباره سد بحثبرانگیز نارمادا، بسیاری از مقالات از شمار بزرگی از سدهای کاملنشده و طرحهای پایاننیافته آبیاری در هند و کیفیت پائین نگهداری در مناطق فقرزده اسم میبردند.
همزمان، نویسندگان دیگری استدلال میکنند که آب مازاد در حوضههای مبدأ یک برساخته اجتماعی است، چون آب جاری در رودخانهها که به سمت اقیانوسها جریان دارد خدمات مهم اکولوژیکی، اجتماعی و زیباییشناختی فراهم میکند.
بر اساس این نگاه، مفهوم آب مازاد «با نگاه تحویلگرایانه هیدرولوژی ریاضی» تطبیق دارد تا دیدگاه جامعگرایانه اکوهیدرولوژی. این نگاه با پارادایم یکپارچهنگری همسویی دارد.
هیچیک از استدلالهای بالا این واقعیت را انکار نمیکنند که هستند مناطقی که کمبود واقعی آب دارند.
با در نظر گرفتن معیار دوم یعنی پایداری، بیدرنگ بزرگی پروژه اتصال رودخانهها و بار مالی آن مطرح میشود
(اتصال ۳۷ رودخانه شامل ساخت حدود ۳۰۰۰ مخزن، انحراف ۱۷۸ میلیارد متر مکعب آب در سال، نصب ۳۴ گیگاوات ظرفیت برقابی و آبیاری ۳۵ میلیون هکتار). در حال حاضر هزینه کل طرح، ۱۲۰ میلیارد دلار پیشبینی میشود.
این مقدار با هر استانداردی، و نیز وقتی با تولید ناخالص داخلی هند مقایسه شود (معادل ۶۷۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۴) بسیار هنگفت است. تجربه گذشته پروژههای بزرگ سازهای نشان میدهد که هزینههای پیشبینیشده غالباً تا ۴ تا ۵ برابر بیشتر شدهاند، بنابراین هزینههای پروژه اتصال رودخانهها بسیار هنگفت خواهد بود.
طرح اتصال رودخانهها به سرمایهگذاری خارجی بسیار زیادی نیاز خواهد داشت، ولی این هزینهها باید از مصرفکنندگان داخلی آب بازیابی شود و این کار به ناگزیر به معنای افزایش قابل توجه در قیمت آب خواهد بود. با توجه به اینکه بیشتر اقشار فاقد دسترسی به آب، فقیر نیز هستند، این پروژه ممکن است منافعی برای آنان نداشته باشد، در این صورت پایداری اجتماعی پروژه زیر سئوال خواهد رفت.
درباره جنبههای زیستمحیطی پایداری باید گفت که ارزیابی اثرات زیستمحیطی برای تمام پروژهها انجام خواهد شد (آن گونه که قانون تکلیف کرده است). با این همه، با انتقال آب به حوضههای دیگر، جریانهای ورودی به دریاها کاهش خواهد یافت و در نتیجه بر گونههای مختلف آبی و امرار معاش ماهیگیران تأثیر منفی خواهد گذاشت.
ریسک خطر زمینلرزه، در نتیجه چنین پروژه بزرگمقیاس مهندسی نیز باید به حساب آورده شود.
معیار سوم به حکمرانی خوب، تصمیمگیری مشارکتی و پاسخگویی توجه میدهد
همان طور که فراوان مشاهده شده، مشکلات آب را میتوان تا اندازه زیادی به ناکامیهای حکمرانی و به افزایش اصطکاک میان ایالتها و میان دولتهای محلی و دولت مرکزی درباره تخصیص آب نسبت داد.
به نظر میرسد پروژه اتصال رودخانهها این مشکلات را نادیده گرفته، در حالی که به یک چارچوب نهادی بسیار پیچیدهتر نیاز دارد.
علاوه بر این، در حالی که اتصال رودخانهها ممکن است در کشورهای نسبتاً سلسلهمراتبی مانند چین به کار بیاید، ولی هند یک دموکراسی پرتحرک دارد و کنشگران غیر دولتی، پیادهسازی چنین پروژههایی را زیر سئوال خواهند برد، همان طور که در گذشته نیز درباره سد نارمادا انجام دادند.
استانهای مختلف مخالفت و بر مشارکت در چنین طرحهایی پافشاری خواهند کرد. گزارش روزنامهها نشان میدهد که تنها آن دسته از استانهای دریافتکننده که به آب نیاز دارند از پروژه اتصال رودخانهها حمایت میکنند.
مطابق معیار چهارم، طرحها باید به حقوق محلی، ملی و بینالمللی احترام بگذارند
در طرح اتصال رودخانهها با ساخت مخزنهای بزرگ و خطوط لوله، به ناگزیر به جابجایی اجباری و اسکان مجدد شمار زیادی از جوامع محلی منجر خواهد شد.
شمار واقعی معلوم نیست و ارقام نقلشده در نوشتارهای خاکستری ذهنی هستند، چون ارزیابیهای رسمی در معرض عموم قرار نگرفته است.
پروژه اتصال رودخانهها را میتوان به دو مؤلفه تقسیم کرد: بخش شبهجزیرهای که فقط بر رودخانههای ملی تأثیر میگذارد، و بخش هیمالیایی که بر رودخانههای مشترک با دیگر کشورها، از جمله چین، بوتان، نپال، پاکستان و بنگلادش تأثیر میگذارد.
اجرای طرح در بخش شبهجزیرهای ممکن است تنشها میان ایالتهای مبدأ انتقال (که علاقهمند طرح نیستند) و ایالتهای مقصد در هند به وجود آورد. اجرای طرح در بخش هیمالیایی، پیامدهایی برای روابط هند با کشورهای همسایه خواهد داشت، به ویژه چون توافقاتی میان آنها وجود دارد.
بنگلادش نگران است که طرحهای انتقال از براهماپوترا و گنگ، بر مصارف تثبیتشده این کشور از این رودخانهها و به ویژه براهماپوترا تأثیر منفی خواهد داشت.
معیار پنجم به دانش مطمئن، مسائل عدم قطعیت و ریسک، و وجود گزینهها میپردازد
برخی نویسندگان معتقدند تصمیم دولت به اتصال رودخانهها بر پایه دانش و شناخت دقیق نیست و استدلال میکنند درباره چگونگی پاسخ سیستم منابع آب منطقه هیمالیا به یک چنین تغییرات عمده، چگونگی تأثیرپذیری اکوسیستمها و در نتیجه چگونگی تغییر امرار معاش شناخت اندکی وجود دارد.
این وضعیت، تصمیمگیری را پرریسک میسازد. علاوه بر این، کاهش احتمالی در جریان رودخانههای هیمالیا در نتیجه تغییر اقلیم ممکن است تأثیر منفی بر آوردهای پیشبینیشده آب در طرحهای انتقال داشته باشد.
همچنین عدم قطعیت دیگری وجود دارد: طرح اتصال رودخانهها ممکن است آلایندهها را در حوضههای آبریز مختلف و احتمالاً گونهها را از یک محل به دیگری انتقال دهد.
تأثیراتی از این دست هنوز بررسی نشدهاند، ولی با توجه به تجربه دیگر طرحهای انتقال، به طور بالقوه زیاد است.
جنبهای دیگر از معیار پنجم به این موضوع میپردازد که آیا جایگزینها در نظر گرفته شدهاند؟
نوشتارهای بررسیشده و آثار اینترنتی از وجود گزینههای مختلف برای تأمین تقاضای رو به رشد آب در هند سخن گفتهاند.
روشن است که هند با چالشهای عظیمی برای تأمین نیازهای جمعیت و اقتصاد رو به رشد خود روبرو است.
پروژه اتصال رودخانهها یک عامل کلیدی برای اطمینان از تأمین نیازهای آب، غذا و انرژی تبلیغ میشود.
با اینکه یکی از توجیهات بنیادی پروژه اتصال رودخانهها بهبود عدالت آبی از طریق بازتوزیع آب از نواحی غنی به فقیر آبی است، به همین اندازه مهم، دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که با توجه به اندازه این پروژه، احتمالاً قدرتمندترین کنشگران اجتماعی را بهرهمند خواهد ساخت و نه اقشار فقیر؛ یعنی به افزایش قیمتهای آب منجر خواهد شد که برای بسیاری از اقشار، تحملناپذیر است، و به نقل مکان اجباری شمار زیادی از مردم منجر خواهد شد.
این پروژه بر اساس پنج معیار توصیهشده در این نوشتار نمره پائینی میگیرد. البته اگر دولت، گزارشهای امکانسنجی را انتشار دهد، ذهنیت کنونی درباره مقیاس اثرات منفی احتمالاً تعدیل خواهد شد.
به نظر میرسد که همانند دیگر پروژههای انتقال میانحوضهای، از یک سو همگرایی منافع مهندسان و سیاستمداران را شاهد هستیم که در این میان نقش احتمالی تأمینکنندگان مالی باید شفاف شود؛ و از سوی دیگر، بخشهای بزرگی از جمعیت که به اطلاعات ارائهشده توسط دولت اعتماد ندارند و منافع این پروژه را مبالغهآمیز میدانند، در حالی که هزینههای اقتصادی اجتماعی و زیستمحیطی آن دست کم گرفته میشود.
پایان پیام