مغز و فکر ما آدمها هم مثل درها گاهی قفل میشود؛ البته به شرط آکبند نبودن. برای گشودن قفل ذهنی تان این مطلب را بخوانید.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: اگر فکر کردهاید که در این دنیای به این بزرگی فقط این درها هستند که بسته میشوند و قفل، سخت در اشتباهید!
اگر فکر کردهاید که در این دنیای به این بزرگی فقط درها هستند که قفلشان با کلید باز میشود، درست فکر کردهاید! نشان به این نشان که قفل اقتصاد را هرچه با کلید چرخاندند باز نشد که هیچ، قفلتر هم شد.
مغز و فکر ما آدمها هم مثل درها گاهی دچار قفل ذهنی میشود؛ البته به شرط آکبند نبودن.
و البته یکی از اقشار آسیبپذیری که هم گرفتار قفل اقتصاد است و هم قفل ذهنی مایی هستیم که از راه نویسندگی اموراتمان را میگذرانیم.
دقیقا در اوج قفل اقتصادی و خالی بودن جیب که باید بیشتر بنویسیم، ذهنمان هم مرحمت فرموده و قفل میکند.
از آن زمان به بعد است که باید آسه برویم و آسه بیاییم که سردبیر محترم ما را نبیند و حتی نتواند در شبکههای اجتماعی فیلتر شده ما را رصد کند.
اصلا برایمان کسر شان است که بگوییم دچار قفل ذهنی شدهایم.
دلیل بروز قفل ذهنی چیست؟
دیوید فاستر والاس معتقد بود قفل ذهنی نویسنده حاصل تعیین یک هدف بسیار والا توسط خودش است.
یعنی نویسنده یک خط مینویسد و بعد در تخیلات خود میگردد ببیند که آیا این خط لایق دریافت جایزه نوبل ادبیات هست یا خیر؟
و از آنجا که ما قشر فرهیخته نویسنده! اصلا خودشیفته نیستیم همیشه به سوال بالا پاسخ خیر میدهیم. و در نتیجه هیچ نمینویسیم.
هنری آن کلاست نویسنده کتاب با هر دو طرف مغزت بنویس توصیه میکند که بنویسید و فقط بنویسید بیآنکه برگردید و مدام نوشتههایتان را بخوانید. بعدا هم فرصت برای بازنگری و اصلاح هست.
او میگوید:
کلید نوشتن سهل و آسان این است که نوشتن را از ویرایش جدا کنید نوشتن سریع یعنی اینکه بگذارید واژهها بیرون بریزند و در برابر انتقاد اصلاح یا بازنویسی متوقف نشوند. این راه خوبی برای جلوگیری از انجام همزمان نوشتن و ویرایش است.
خیلی وقتها آنقدر برای شاهکار نوشتن تلاش میکنیم که در نهایت هیچ نمینویسیم.
چگونه قفل ذهنی خود را باز کنید؟
از قدرت مغز انسان بسیار شنیدهایم و کم خواندهایم؛ چون کلا مطالعه را بوسیدهایم و گذاشتهایم لب طاقچه.
بالا بردن توانایی مغز، یک امر حیاتی برای رسیدن به موفقیت است که خوشبختانه شدنی است.
کارایی مغزتان را که بالا ببرید قفل ذهنی خودش باز میشود. اما چگونه؟
اول. باورهایتان را تغییر دهید.
باور کنید که مغزتان بسیار بیشتر از آنچه که فکر میکنید توانایی دارد؛ به همین سادگی!
نوع نگاهتان به دنیا و محیط اطرافتان را تغییر دهید. جور دیگری ببینید. از زاویهای دیگر. ساختار شکنی کنید. تابوهای ذهنتان را بشکنید تا قفل ذهنتان باز شود.
مدیتیشن انجام دهید و با ناخودآگاه خود ارتباط برقرار کنید. درونتان را بهتر بشناسید.
دوم. برای بیشتر شدن آگاهیتان تلاش کنید.
کتاب بخوانید. بله، آن مطالعهای که بوسیدهاید و محترمانه گذاشتهاید لب طاقچه تا خاک بخورد را محترمانهتر بردارید و باز ببوسید و استفادهاش کنید.
مسافرت بروید. از تجربیات و دانش افراد آگاه استفاده کنید. هر چه میشنوید باور نکنید. بلکه به دنبال کشف حقیقت آنچه که میشنوید باشید.
یادمان باشد؛ آگاهی وقتی ارزش دارد که به شکلی صحیح کسب شده باشد.
سوم. مشتاق یادگیری باشید.
سن را بهانه نکنید. برای یادگیری هیچوقت دیر نیست. مغز انسان آنقدر پرظرفیت است که تا آخرین لحظه عمر ۱۲۰ سالهتان جا برای اندوختن آموختههایتان دارد.
آیا حیف نیست از دنیا برویم و قفل ذهنی بسته مانده باشیم!
چهارم. به خورد و خوراک مغزتان برسید.
مغز هم عضوی از بدن ماست. گرسنهاش میشود و نیاز به خوراک دارد تا زنده بماند.
سیگار نکشید. دور مواد مخدر یک خط قرمز بکشید. ورزش کنید. مواد غذایی سرشار از ویتامین میل کنید.
از مواد غذایی سرشار از آنتیاکسیدان تغذیه کنید. امگا ۳ را فراموش نکنید.
موفق باشید.
پایان پیام