زرافه میخواست از رمز کارت اعتباری خود محافظت کند اما برخی نگذاشتند
پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: سلام. من یک زرافه هستم. ما زرافهها به گردنِ درازمان مشهور هستیم. گردن ما زرافهها اینقدر دراز است که وقتی اینجا هستیم، هشت تا چهارراه آنطرفتر را میتوانیم دید بزنیم.
زرافه و رمز کارت اعتباری
برای همین برخی از حیوانات به ما این انگ را میزنند که صبح تا شب در حال دید زدن مردم هستیم.
اما به جان جفت بچههایم ما تا به حال همسر هیچ حیوانی را دید نزدهایم.
حتا وقتی میروند کنار دریا شنا کنند، ما پشتمان را به آنها میکنیم تا نبینیم آقای گوریل خالکوبی جدید کرده.
یا مثلا نبینیم آقای روباه باز هم بدون بلیت وارد شده و یا نبینیم آقای تنبل درختی (تنبلترین حیوان دنیا) سه ساعت طول میکشد مایوی سبز فسفریاش را بپوشد.
یک روز که برای یک کار اداری به تهران آمده بودم، مجبور شدم برای دریافت پول نقد به یک عابربانک مراجعه کنم.
اما از شانس بدم یک صف طولانی جلوی خودپرداز تشکیل شده بود.
خلاصه داخل صف ایستادم و نوبتم شد.
باورتان نمیشود تا رسیدم پشت دستگاه، همینطور سرها و کلهها بود که نمایشگر را نگاه میکرد.
من هم برای آنکه کسی متوجهی رمز کارت اعتباریام نشود به آنها اعتراض کردم.
تمام افرادی که درون صف بودند متفقالقول گفتند:
ما چه کار با تو داریم؟ ما اصلاً چیزی نمیبینیم.
حالا که اینطور شد اصلاً ما میرویم آنطرف خیابان تا تو راحت کارَت را انجام بدهی.
وقتی دیدم که آنها به آنطرف خیابان رفتند، خیالم راحت شد و رمزم را زدم و وارد قسمت دریافت وجه نقد شدم.
وقتی خواستم مبلغ درخواستی را وارد کنم، افرادی که آنطرفِ خیابان، درون صف ایستاده بودند، فریاد زدند:
یه صفر کم زدی. یه صفر کم زدی.
من با این قدم آنها را نمیدیدم ولی آنها صفحه نمایشگر را دیده بودند.
پایان پیام