لاشخور در یک رستوران از مشاهدات عجیبش میگوید و از اتفاقی که او را حیرت زده کرد
پایگاه خبری گلونی؛ محسن فراهانی: سلام. اسم من لاشخور است وهمانطور که میدانید پرندهای هستم که از لاشهی حیوانات دیگر تغذیه میکنم. در بین شما انسانها، لاشخور به کسی گفته میشود که برای رسیدن به چیزی زحمت نمیکشد و دوست دارد آن را مفت و رایگان به دست آورد.
لاشخور و رستوران
حالا این تشبیه چهقدر درست است را شما بهتر میدانید.
یک روز که برای کار اداری به تهران آمده بودم، به همراه رفیقم به رستورانی در مرکز شهر رفتیم.
کنار میز ما دو نفر دیگر که از خندههایشان مشخص بود خیلی با هم صمیمی هستند، نشسته بودند.
از ابتدا تا انتها با یکدیگر گفتن و خندیدند و هرکدام از مرام و معرفت دیگری دم میزد.
عمق رفاقتشان را زمانی متوجه شدم که بیست دقیقه سر مهمانکردن یکدیگر تعارف کردند.
در نهایت یکی از آنها رضایت داد که نفر دوم پول رستوران را حساب کند.
نفر دوم کیف پولش را از جیب بیرون آورد و ناگهان گفت:
ای دادِ بیداد، پولهایم را دزدیدهاند.
نفر اول گفت: خب با کارت اعتباریات حساب کن.
نفر دوم گفت: رمزش را فراموش کردهام.
نفر اول گفت: خالی نبند داداش. همین یک ساعت پیش جلوی خودم کارت کشیدی.
نفر دوم گفت: خب الآن رمزش را فراموش کردم.
این یکبار را تو حساب کن، بار بعدی من حساب میکنم.
نفر اول با عصبانیت گفت: لاشخور بازی درنیار؟
من خودم لاشخورم. حساب میکنی یا همینجا بزنم شتکت کنم؟
خلاصه کارشان به کتککاری کشید و یک ساعت تا میخوردند یکدیگر را زدند.
در آخر من پول جفتشان را حساب کردم و قائله خوابید.
آن دو خیلی با هم صمیمی بودند؛ چراکه هنگام خروج از رستوران، ده دقیقه با هم تعارف کردند تا چه کسی اول از در عبور کند.
پایان پیام