ناگهان درخت و ناگهان زندگی؛ یک فیلم که فرصتی برای درک شاعرانه فراهم میسازد
ناگهان درخت و ناگهان زندگی؛ یک فیلم که فرصتی برای درک شاعرانه فراهم میسازد
پایگاه خبری گلونی، انوشه میرمجلسی: صفی یزدانیان را با «در دنیای تو ساعت چند است؟» آن چنان در ذهنمان ثبت کردهایم که حالا هر اثری از او مدام با آن قیاس میشود.
برای آنها که اهل خاطرهبازی با اثر قبلی کارگردان بودهاند، شاید تماشای «ناگهان درخت» چندان جذابیتی نداشته باشد. اما با همه این قیاسها و مترومعیارهای شخصی، اثر تازه یزدانیان فیلم مهمی است.
این فیلم قصه مردی است که زندگی خود را برای روانکاوش تعریف میکند.
اما در این روایتگری ما با واقعیتها سروکار نداریم بلکه آنچه میبینیم و میشنویم، ترکیبی از ذهنیات، فانتزیها، رویاها و واقعیتهاست.
این ترکیب چندوجهی اولین دلیلی است که میتواند شما را پای دیدنش نگه دارد.
ترکیبی از همه آنچه در ذهنمان جاری است. افکار قابل طرح، ذهنیات شکیل و چارچوبدار، فانتزیهای کودکانه شخصی، رویاهای دور و دراز و واقعیتهایی که دست از سرمان برنمیدارند.
فیلم با همین ترکیب جذاب، اتفاق مهمی در سینمای ایران است حتی اگر در مسیر معنابخشی به این ترکیب، چندان موفق عمل نکرده باشد.
«ناگهان درخت» شاعرانهای تصویری است که برای درک آن باید جزئیتر تفسیرش کنیم.
با در نظر گرفتن همه نشانههای فیلم، درک لایه پنهان و کشف رمزهای شاعرانهاش.
فیلم در ستایش زندگی است، با همه سختیها و تلخیهایی که در این راه در انتظارمان است.
دیالوگهای طلایی در این اثر به درک بهتر این پیام کمک میکنند.
مانند سوال مهمی که روانکاو از شخصیت قصه میپرسد، «چه چیزهایی توی زندگی خوشحالت میکنه؟»
و مرد برای پاسخ به این سوال به مواردی اشاره میکند که غیرکلیشهای است و این پاسخها، همان شعر لطیفِ جاری در این اثر هستند.
پاسخهایی مانند «زدن بیسکوییت در چای و سفر به رشت» و مواردی که شنیدنش در جریان فیلم، معنادار است.
این توجهبخشی به جزئیات، پررنگکردن موارد به ظاهر کمرمق و ارزشگذاری لحظات سهلالوصول زندگی؛ دلیل دومی است که میتوان به «ناگهان درخت» به عنوان فیلم مهم اشاره کرد.
ناگهان درخت و ناگهان زندگی؛ یک فیلم که فرصتی برای درک شاعرانه فراهم میسازد
با این حال چند مورد باعث میشود که در میانه فیلم، ارتباط مخاطب با فیلم تا حدود زیادی گسسته شود.
البته این موضوع با منطق ذهنی فیلم همخوان است اما در فضای فیلم و برای مخاطب، چندان فهم نمیشود و همین به جذابیت فیلم ضربه میزند.
گرچه در همین بخشها، از جمله دوران زندان؛ پیامهای مهمی گنجانده شده که برای درک بهتر ذهنیات شخصیت مفید و موثر است اما تمرکز بیش از حد به وجه واقعیات و رویاها، فرصت کشف فانتزیها را از مخاطب میگیرد.
«ناگهان درخت» در بخش پایانی، با اشاراتی نمادین باز به ستایش زندگی و ترسیم رویا در بستر زندگی میپردازد.
اشاراتی که به مدد فضای سورئال درک میشود و با تکگویی شخصیت، پرونده رویاگونه زندگیاش بسته میّشود.
اگر در این بخش به سکانس ابتدایی این اثر برگردیم، میتوان تولد نوزاد را به منزله رهایی از درد معنا کرد. رهایی از درد و آغاز زندگی در رویا.
همه چیز در این رفت و برگشت از انتهای اثر به ابتدای اثر گنجانده شده است. ما با رویاهایمان زندگی میکنیم و این همان شاهکلید اصلی فیلم است.
فیلمی که فرصتی برای درک شاعرانه فراهم میسازد. با این خوانش میتوان «ناگهان درخت» را علیرغم همه ضعفهای ساختاری و فنی، فیلم ارزشمندی دانست.
پایان پیام
کد خبر : 113415 ساعت خبر : 1:53 ب.ظ