کتاب روزنامه حزب خران به چاپ پنجم رسید
به گزارش پایگاه خبری گلونی پونه ندایی، صاحب امتیاز و مدیر نگارخانه هو در افتتاحیه این نگارخانه گفت:
ممنونم که به این گالری کوچک تشریف آوردید.
ما رویاهای بزرگی در سر داریم که نمی دانیم در این ساختمان جا می شود یا نه.
من میدانم که اینروزها نگارخانه ها با استانداردهای بالایی از نظر کیفیت ساختمان و تجهیزات افتتاح میشوند اما من به خاطر پیشینه مطبوعاتی و فرهنگیام همواره عادت داشتم با کمترین امکانات بیشترین تلاشم را انجام بدهم.
باز هم طبق همان رویه و امکاناتی که دارم سعی کردم، کار تازهای به فعالیتهای قبلیام اضافه کنم.
به دلیل بیست و سه سال افتخار خدمت مطبوعاتی موقع تاسیس این نگارخانه نمیخواستم از فضای کار خودم دور بشوم بنابراین از آقای سید فرید قاسمی خواهش کردم کتاب روزنامه حزب خران را که در سال ۸۸ در ۷۲ صفحه، چهار بار چاپ شد، دوباره با افزودههای نو در اختیار نشر امرود قرار بدهد.
این کتاب در زمان خودش با اقبال زیادی مواجه شد به طوریکه هر ده روز به چاپ مجدد میرسید اما متاسفانه همانطور که میدانید قانون کپی رایت در ایران همچنان مسئله دارد و این کتاب هم مثل بسیاری از کتابهای دیگر دچار موضوع قاچاق کتاب شد هم نسخههای کاغذی آن و هم پی دی اف آن در فضای مجازی دست به دست گشت.
کافه هو در خیابان نجاتاللهی، خسرو، نبش پرویزی است
بنابراین از ایشان درخواست کردم کتاب را در صفحات بیشتر با مطالب بیشتر منتشر کنیم که ایشان قبول زحمت کردند و آنچه اینجا میبینید چاپ پنجم با افزودههای نو است.
دیگر اینکه لوگو نگارخانه هو و جلد کتاب روزنامه حزب خران توسط هنرمند بهنام ساعد مشکی، یار قدیمی شوکران و نشر امرود طراحی شده است.
ندایی ادامه داد: امروز افتخار آن را داریم که به واسطه آقای مسجدجامعی و بعد آقای هادی حیدری به برخی یاران توفیق دسترسی برای دعوت به این مراسم را پیدا کردیم که برخی از از ایشان حضور دارند.
و آخر اینکه از دوست قدیمی و هنرمند صالح تسبیحی سپاسگزارم که در مدت کمتر از یک هفته با وجود مشغله کاری پایان سال طراحی و اجرای این رویداد فرهنگی را پذیرفت و حاصل کار او را در اینجا میبینید.
کتاب روزنامه حزب خران به چاپ پنجم رسید
سیدفرید قاسمی مولف کتاب روزنامه حزب خران بهمناسبت چاپ پنجم این کتاب گفت:
به نام خداوند خر آفرین/ حکیم علفهای تر آفرین
قدردان زحمات پونه ندایی هستم که در همه عمر سختکوشانه و دلسوزانه با جان و دل و بدون اتکا به اینجا و آنجا و این و آن کار کرده و فعالیت میکند.
و این جنم شخصی ایشان باعث شد که نشر امرود و مجله شوکران و سایر مجلههایی که ایشان آفریده کاری است، جامعه فرهنگی و هنری و ادبی به نیکی از ایشان یاد میکند.
همچنین از صالح تسبیحی سپاسگزارم که آنچه بر دیوار این فضا میبینید حاصل زحمت و هنرمندی ایشان است که به همراه همسرش با رضا و رغبت دعوت خانم ندایی را پاسخ داده است.
حرفهایی میزنم که درین کتاب نیست و آن اینکه مراد ما از نشر این کتاب و مخاطب ما بدنه جامعه است. بنابراین نکتههایی هست که به همین دلیل در کتاب نیامده است.
قاسمی ادامه داد: من زمانی در گل آقا مطلب مینوشتم. یک بار مقالهای در سالنامه گل آقا با عنوان حزب خران نوشتم و در ماهنامه گل آقا مطلب دیگری با عنوان روزنامه حزب خران نوشتم.
وقتی زندهیادان عمران صلاحی و کیومرث صابری این مطلب را دیدند با اینکه خودشان از ارکان اصلی دوره دوم روزنامه حزب خران بودند به من گفتند ما اطلاع نداشتیم که در دهه بیست هم روزنامه حزب خران منتشر می شده است.
بنابراین گفتند این مطالب را جداگانه چاپ کن. اما بعد از درگذشت این دو بزرگوار دل و دماغ این کار رو نداشتم تا اینکه وقتی خانم ندایی در سال ۸۷ به دفتر من آمد و این کار روی میز بود پرسید آیا این کار ناشر دارد و البته همزمان چند کتاب دیگر من «ترور روزنامه نگار»، «سیرتاریخی قوانین مطبوعاتی ایران» و «ایران شناس مجله نگار» در نشر امرود در دست انتشار بود.
به هر حال این کتاب هم در نشر امرود منتشر شد و فورا به چاپ چهارم رسید و همین اقبال عمومی سبب شد که کتاب را کاغذی و الکترونیکی ربودند.
در کشور ما حق مولف رعایت نمیشود نه ناشران و نه ما نویسندگان دایره حقوقی نداریم، از یک سو در خیابان انقلاب میدیدیم کنار خیابان کتابمان را میفروشند از طرف دیگر وقتی در اینترنت اسم خودمان را جستجو میکردیم میدیدیم دارند کتابهایمان را دانلود میکنند در حالیکه ما آپلود نکرده بودیم و کار کتابرباها بود!
واقعیت این است که تکلیف طنز و هجو مشخص است اما در فکاهه میگویند که تفکری پشتش نیست اما من این را باور ندارم.
پوسته فکاهه ممکن است خنده باشد اما هستهاش اگر نگوییم تفکر است حداقل تلنگر است.
همانطور که اشاره کردم چون مخاطب کتاب من بدنه جامعه است، جای این را نداشت که بررسی کنم و شرح حال و زمینه بروز و ظهور حزب خران را بنویسم.
به نظر من یک زمانی در این کشور باید خرپژوهی از ایستگاه توصیف به مرحله تحلیل برسد و جامعه شناس، مردم شناس، انسان شناس و روانشناس از منظر حرفه و رشته تخصصی خودش قضیه خرپژوهی را واکاوی کند.
کتاب را نشر امرود در ۲۰۷ صفحه منتشر کرده است
دو اثر را اطلاع دارم که درین زمینه بر زمین مانده و خاک میخورد.
یکی کتاب دوست درگذشته ام، مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد با عنوان کتاب مستطاب خرپژوهی است که آقای زرویی زحمت بسیاری کشید و ناشر نداشت که من با آقای طباطبایی نشر آبی برای انتشار آن صحبت کردم که متاسفانه هر دو این بزرگواران در سال ۹۷ به رحمت خدا رفتند.
امیدوارم برادر آقای زرویی همت کند و این اثر را به چاپ برساند.
کتاب دیگری که من اسم آن را دانشنامه خرپژوهی می گذارم آقای علیرضا ملک زاده با دستیاری دخترشان خانم شیرین ملک زاده آماده کردند که امیدوارم منتشر شود.
اگر این دو کتاب به چاپ برسد باورم این است که خرپژوهی از ایستگاه توصیف به مرحله تحلیل خواهد رسید. زمانی که به مرحله تحلیل برسد ما میبینیم که اساسا کسانی که پیرامون خر قلم زدند، ایجاد تبسم و خنده آفرینی یک لایه از کارشان بوده و در مراحل بعد اینها نیاتی داشتند و می خواستند مصائب جامعه را یادآور بشوند.
موقعی که به حزب خران دقت میکنیم میبینیم حزب خران در دو مقطع فعالیت میکند یکی دهه بیست که زمانه افراط است دیگری دهه چهل که روزگار تفریط است یعنی زمینه بروز و ظهور حزب خران در دو زمانه متناقض افراط و تفریط کاری است که جامعه شناسان و روانشناسان بیایند و ادبیات خرپژوهی را واکاوی کنند.
ما دچار بحران معنا هستیم
صالح تسبیحی روزنامهنگار و هنرمند هنرهای تجسمی نیز در این مراسم گفت: من با توجه به علاقه ای که دارم، آرشیو نشریات قدیمی را بارها را بررسی کردم و در عین حال هم از سنین پایین با متون فارسی قدیم و بعد با نشریات مشروطه و کتابهای ادبی درگیر بودم و این آخری با خواندن صفحات مجله توفیق و به خصوص حزب خران بیش از پیش در مورد نکتهای مطمئن شدم که جا دارد در این جا در موردش حرف بزنیم.
ما دچار بحران معنا هستیم. تعاریفی که همیشه در این متونی که اسم بردم بدیهی بودند اما الان دچار اشتباه و اشکال شدند.
متاسفانه به تازگی ما به چیزهایی میگوییم طنز که اساسا طنز نیستند و در سنت ادبی فارسی و فرهنگ ایرانی ریشهای ندارند از جمله اینکه در طنز همانطور که اساتید و بزرگان نویسنده طنز مثل عمران صلاحی به من و ما یاد دادند دو نکته حتما به عنوان مرز رعایت می شده است: یکی اینکه طنز حاوی خشونت کلامی نیست و نوعی لطافت آشتی جویانه را حتی در کلام تند و تیز عشقی و ایرج میرزا داریم میبینیم دیگر اینکه اصلا وارد مسائل شخصی و شخصیتی سوژههای طنز از جمله سر و وضع و سبک زندگی آنها نمیشدند.
اما این بحران معنا که بنظرم میرسد بیش از همه ریشه در رشد و توسعه اینترنت دارد، متاسفانه تعریف طنز را خدشهدار کرده است.
برای اینکه بدافزاری و این اشتباه خوانی فرهنگی تصحیح شود، نیازمند بازگشت، خواندن و تماشای طنز واقعی ایرانی در مطبوعات طنز از جمله توفیق، چلنگر ، ادبیات عبید و بعد هم ایرج میرزا و عارف و عشقی هستیم.
کتاب حزب خران خوب است که درین مورد منتشر شده و من امیدوارم این بحران معنا با بازخوانی تاریخ کمی مرتفع بشود.
از چهرههای سرشناس حاضر در افتتاحیه گالری هو
برخی همکاران دور و نزدیک مجله توفیق، طنزپردازان و ادیبان، روزنامه نگاران پیش کسوت و مدیران فرهنگی از جمله:
خسرو سینایی، احمد مسجد جامعی، علیرضا تابش، فرهاد عابدینی، محمود معتقدی، ساعد مشکی، مرتضی مجدفر، علی صالح آبادی، مجید فروغی، احمد عبداللهی نیا، غلامرضا کیانی رشید، اسماعیل عباسی، سهیل محمودی، باران صالح علاء، علیرضا مجابی، یاشار صلاحی، جواد آتشباری، نگار تقی زاده، هایده حسین زاده، شورانگیز طباطبایی، ناصرالدین حسن زاده، ابراهیم اصلانی، هاشم ندایی، اردشير فتحی نژاد و…
پایان پیام