انتقام جویان چهار و جهان اسطورههای کمیک استریپ و کهن الگوی مهاجرت
«…بربطهاى خود را آویختیم بر درختان بید…
زیرا آنانى که ما را به اسیرى برده بودند،
در آن جا از ما سرود خواستند،
و آنانى که ما را تاراج کرده بودند از ما شادمانى خواستند و گفتند که یکى از سرودهاى صهیون را براى ما بسرایید.
چگونه سرود خداوند را
در زمین بیگانه بخوانیم؟…»
مزامیر
پایگاه خبری گلونی آرمان ریاحی: شاید برای سینمادوستان و هنرشناسان جدی و یا حرفهای، دنیای عضلانی کامیکبوکها و قهرمانهای نجاتبخش، بیش از حد خیالی، هذیانگو و یا بیاصول بهنظر برسد.
آنها اغلب از درک اینکه چرا نوجوانها ماههای زیادی را بیصبرانه منتظر میمانند تا قهرمانانشان را روی پرده یا تلویزیون یا حتا صفحات کوچک موبایلشان تماشا کنند و مرعوب رفتارهای فوق فیزیکیشان شوند، عاجز میمانند.
غالباً در دستهبندیهای فیلمدوستانهشان این قبیل آثار را به رده «بلاک باستر»های فراموششدنی، بیاهمیت و آشغالهای پرفروشی که محبوب “پاپکورن خور”هاست پرتاب میکنند.
ولی واقعیت این است که این نوجوانان برای تماشای ابردلاوران محبوبشان از ماهها قبل روزشماری میکنند و از شوق میلرزند و این شوق ازلی را تا هنگام پیری از خاطر نمیبرند.
برای بسیاری درک اینکه چگونه جهان معنایی قهرمانانی که قواعد فیزیک ماده را به هیچ میگیرند، با ذهن مشتاق و افسونشده تماشاگران ارتباطی بیواسطه برقرار میکنند، همانقدر بیمعناست که ایرادگیری منتقدان برای عاشقان و مؤمنین به معجزه معابد این قدیسین عصر نوین.
شاید هواداران دنیای کامیکبوکها خودشان ندانند که این جهان مشحون از معناهای مقدس و رمزوارههای کهنیست که پوشاک نو بهتن کردهاند.
بدنهایی که تواناییهای فوق عادیشان، ادامه ناتوانی بدنهای سست اینجهانی و جبرانگر عجز مخاطبان جوانیست که از آن همه نیرو بیبهرهاند.
حالا که از ماهها پیش دوستداران جهان «مارول» منتظر محصول نهایی این کمپانی انتقام جویان چهار بودند، میشود حدس زد حضور نهایی «استن لی»-خالق شخصیتهای پرشمار مارول که شش ماه پیش از اکران آن درگذشت- تا چه اندازه رغبتانگیز است.
همان پیرمرد نحیف، ولی دوستداشتنی که در آفرینش این داستانها و اشخاص شگفتیآورشان نقش اصلی را داشت و نیز میشود میزان بدآیند هنرشناسان حرفهای را از او و دنیای برساختهاش تخمین زد؛
چه آنکه آنان در بهترین حالت، دنیای موجودات خیالی و عجیب و غریب را در صورتی پسند میکنند که مانند سهگانه «ارباب حلقهها» و یا افسانههای «هابیت» نوشته «جی.آر.آر.تالکین» از پیشینه ادبی قابل قبولی بهره برده باشد؛
نه مانند جهان کامیکبوکها که در برابر آن، “غولنوشت”های کودکپسندی بیش نیستند.
با اینحال داستان «Infinity war» یا «نبرد ابدی» با اکران گسترده و تبلیغات پرسروصدای بینالمللیاش آنقدر خواستنی بوده است که این کودکهای غول دوست را با میل تمام به تماشای «End Game» یا «پایان بازی» بکشاند.
«تانوس» که بدلی عجیب از اسطوره مرگ است، سنگهای ابدی را بهکف آورده و میخواهد عقیده خود را عملی کند؛
پاکسازی جهان و از میان بردن آدمیزادگان به مساوات تا زندگی پایدار بماند.
سنگهای ذهن، قدرت، فضا. زمان، روح و واقعیت حالا در اختیار موجودی شیطانیست که میتوانیم با او مانند ابلیس همدلی کنیم و دلایلاش را بفهمیم و حالا این نبرد نهایی بر عهده باقیماندههای ابر قهرمانان است…
انتقام جویان چهار و جهان اسطورههای کمیک استریپ و کهن الگوی مهاجرت
در جهان داستانهای مصور کمتر امکان دارد که محبوبیت خالق چند شخصیت کارتونی از مخلوقهایش بیشتر باشد.
«استنلی مارتین لیبر» ، مشهور به «استن لی» چنین هنرمندی بود.
حجم عظیم طرحهایی که در شرکت «مارول» زد و خلاقیت کم مانندش در هنر کمیک استریپ او را به یکی از سرآمدترین طراحهای ژانر دنیای ابرقهرمانها تبدیل کرده بود و او را به تنهایی در برابر با قهرمانهای کمپانی رقیبش «دی سی» سربلند کرده بود.
مخلوقات استن لی از همان الگوهای آشنای جهان ابرقهرمانها پیروی میکردند؛
مردان و زنانی عادی که بههنگام خطر، ناگهان قابلیتهای فوق ویژهشان را آشکار میکردند و با نادیده انگاشتن قوانین طبیعت، هزینه را برای ضدقهرمانها بالا میبردند.
ضدقهرمانهایی که بهعنوان نمادهای پلشتی، جهان را به آشوب و هرج و مرج میکشیدند و ایدههای دیوآسایی برای کسب قدرت داشتند؛
قدرتی که مرعوب کننده ، ویرانگر و شیطان صفتانه بود. آنها چالاک بودند ، با عضلاتی ستبر که قانونهای فیزیک را با بیقیدی میشکستند و به هیچ طیف خاکستری بین امر خیر و شر مطلق اعتقاد نداشتند.
نبرد ابدی بین نیکی و زشتی را در جهان مدرن بازآفرینی میکردند؛ جهانی همه فهم ، ساده شده و مردمپسند.
قهرمانهایی نامیرا که اشکال گونهگونی از جدال هیجانانگیز آخرالزمانی را غالباً بدون ابزار مدرن مجهز و صرفاً به مدد تواناییهای عجیب بدنهایی دگرریخت پذیر متعین میکردند و بهنمایش میگذاشتند و قوای جسمانی فوق تصورشان بر ابزار تکنولوژیک برتری داشت.
بهیاد بیاوریم که «مرد عنکبوتی» با چه چابکی حیرت آوری در میان آسمانخراشهای شهر پیچ و تاب میخورد.
یا «هالک شکستناپذیر» چگونه ناگهان از مردی آسیب پذیر به هیولاوارهای بدوی با خشمی بیمهار جهش پیدا میکرد؟
غولی که تانکها و نفربرها را در هم میپیچاند و گلولهها برای او جز نیش پشههایی نبودند که بر شدت غضبناکیاش میافزودند.
بیشتر ضد قهرمانهای داستانهای مصور به کمتر از تسخیر جهان راضی نبودند.
انتقام جویان چهار و جهان اسطورههای کمیک استریپ و کهن الگوی مهاجرت
این مؤلفههای نهادی از کجا به ذهن هنرمندان سرگرمی آفرینی چون استن لی خطور میکرد؟
همان اسطورههاى فرا بشرى که در مقایسه با قهرمانهای دی سی، گاه از گرمای انسانی هم بیبهره نبودند.
آنها نه مانند «بتمن» ، نجیبزاده و میلیونر هستند و نه مانند «سوپرمن» ، از سیارهای در حال نابودی به زمین هبوط کردهاند.
کودکان، با نوجوان کمدست و پا و دگردیس یافته ای مانند «پیتر پارکر»-با آن خوشبینی ذاتیاش-بیشتر ارتباط برقرار میکردند تا جهان تاریک بتمن.
نوجوان خوشطینتی که نیش یک عنکبوت ، به او قدرت تارتنی و پرواز میداد تا جنب و جوشِ جدال با تهدیدکنندههای امنیّت را در خود کشف کند.
جهان اسطورههاى کمیک استریپ و کهن الگوی مهاجرت
پدر و مادر استن لى مهاجرانی یهودی از رومانی بودند. استن لى زمانى به دنیا آمد که سالیانى قبل پدر و مادرش از اروپاى مغموم به آمریکا مهاجرت کرده بودند.
یهودیان جزو آخرین اقوامی بودند که پایشان به سرزمین جدید باز میشد و گویا با موج مهاجرت به آمریکا در اواخر قرن نوزدهم همراه شده بودند.
همان سرزمین تازهیابی که سه سده پیش از این اسپانیاییها کشفش کرده بودند و تا پیروزی انقلاب و صدور اعلامیه استقلال، مستعمره بریتانیا بود.
مستعمره نشینان ترکیبی بودند از هلندیها، اسپانیاییزبانها، فرانسویان و بریتانیاییهایی که با سابقه چندین نسل زندگی در سرزمین جدید، دیگر تعلق خاطری به کشورهای مبدأ خود نداشتند و مایل بودند تا مالک کار خود باشند و کشور خودشان را تأسیس کنند.
تمدنی جدید در حال تکوین بود…
با اینحال یهودیان هیچگاه این فرصت را نیافته بودند که مانند مسیحیت بر جهان حکومت کنند و فرهنگ غالبی را تشکیل دهند که تأثیری فراگیر و ثابت بر جوامع بشری داشته باشد.
چرا که پراکندگی این اقوام در جامعههای میزبان، همواره با انواع حرمان، تبعیض و تضییقات همراه بوده است.
شاید بشود گفت که مفهوم یهودیت ترکیبیست از قوم-دینی که فرهنگی به شدت پویا، شگفتانگیز و سرشار از تناقضها را نمایندگی میکند که با وجود اختلافات درونگروهی آشکار، بهگاه خطر عالیترین نوع تعامل را نشان میدهد.
اقوامی کهن و فرهنگی دیرپا که ریشههایشان از تاریخ کتابت فراتر میرود و باید برای ادراک بیشتر وقایع حادثِ آنها به متون مقدس اتکا کرد.
متنهایی سرشار از رمزوارهها و حقیقتهاى پیچیده شده در استعارتها.
عهد عتیق یا «تَنَخ» ، چه در اسفار پنجگانهاش و چه در کل «تورات» پر اند از داستانهای معجزهآسا و اسطورههایی که تاریخ واقعی را به خرق عادت آمیختهاند.
با این حال چه از میان گزارشهای سِفر پیدایش و بهخصوص سِفر خروج و چه از کتابهای پرشمار دیگر، میتوان به حقایق مسلمی از این مذهب که اقوام سامی نژاد آنرا در طول سدهها و هزارهها به انواع مسلکها و آئینها آذین کردند، دست یافت و نفوذ بیچون و چرای آنرا چه در ادیان دیگر و چه در فرهنگ جهان پی گرفت؛
نفوذی که از «تلمود» -به عنوان متن اصلى و منبع اولیه شریعت یهود و رکن فرهنگى آن و ستون فقرات معارف یهودى- آغاز شده و در اسرائیلیات منتشر در ادیان دیگر منکثر میشود.
گروهی جذاب و متنوع که حتا اگر به تشرع پایبند بودهاند یا نه، پیغمبرانی آتشین مزاج و دادارباورانی بیتساهل را در پیشینه دینی-فرهنگی خود به یادگار نگاه داشتهاند.
یهودیت فقط یک دین و مذهب یا آئین پرستش خدایى قاهر نیست.
آنها فرهنگى را نمایندگى مىکنند که ازشان یک قوم-نژاد-مذهب ساخته است که با وجود تکثر در عقاید و طبایع، از نوعی وحدت فرهنگی سود بردهاند که بقایشان را تضمین میکرد.
آنان بارهای بسیار در برابر آسیب هاى تلاطم احساسات ضد یهودى سختجانى کردهاند.
چه آنکه با وجود جامعهپذیری و حل شدن در مرزهای واحدهای سیاسی متفاوت و شکلپذیری حیرتآورشان، از تیزهوشی اقتصادی و جانفشانی برای تنازع بقا بیدریغ خرج کردهاند.
انتقام جویان چهار و جهان اسطورههای کمیک استریپ و کهن الگوی مهاجرت
شاید هیچ قومی را در طول تاریخ مکتوب نتوان یافت که هویتاش اینگونه با مفهوم کوچانیدن، مهاجرت اجباری و نفی بلد و کشتار جمعی گره خورده باشد؛
چه زمانیکه بهروایت عهد عتیق با پیروی از موسی به کوچ از مصر همت کردند تا در «ارض موعود» سُکنا کنند و چه هزارههایی بعد وقتی «تیتوس وسپانیوس» امپراتور روم به سال ۶۶ میلادی به اورشلیم لشکر کشید و معابد یهود را سوزاند و شهر را بهکل ویران کرد.
ساکناناش را پراکند و چه در تاریخ معاصر که «آدولف هیتلر» رهبر آلمان با شروع جنگ جهانگیر دوم در رأس حکومتی “کشتارمحور” و “کاهش گزین”، “راه حل نهایی” را برای پاکسازی قومی ابناء یهود پیشنهاد و اجرا کرد.
و بیهوده نیست اگر یکی از شخصیتهای مهمی که استن لی خلق کرد «کاپیتان آمریکا» بود که در فیلم «اولین انتقامجو» به مصاف لشکر نازیها میرود.
یهودیان زمانی پا به سرزمین جدید گذاشتند که آمریکا هنوز جا داشت تا بسیاری از پدیدهها را تعریف کند و بر آنان نامی بگذارد؛
درست مانند «ماکوندو»، سرزمین خیالی رمان پرآوازهی «صدسال تنهایی» بسیاری از پدیدهها نامی نداشتند و مهاجران میتوانستند جهانی را به میل خود خلق کنند؛
کوچندگانی محنتزده از اضطرار یک تمدن خسته که “فرار از اضطرار نبودن” را به تم اصلی داستانهای ابرقهرمانان بدل کردند.
با قهرمانانی مانند «تور»، «مرد آهنی»، «مرد مورچهای»، «پلنگ سیاه»، «چهار شگفتانگیز»، «مردان ایکس»، «کاپیتان مارول» و «دکتر استرنج»… آذینبندی خشونت و نمایش قدرقدرتی عضلهها، – مردان و زنانی دگردیس زیست، که مدام در حال رفت و بازگشت از حالت عادی به شکل هیولاوارهگیاند.
ژنهایی جهش یافته که امر قدرت را به شکل عریان درک کرده اند؛
چه آنکه این موجودات اگر زن هم باشند از ملاحت نصیب نبردهاند! مردان و زنانی که بیش از آنکه جان از قالبشان زیاد باشد، تن به جانشان غلبه میکند.
انرژیهای آزاد شده در سرزمینى براى کشف دوباره جهان و ایدههایی کهن که در قالبهاى نوین خود را بازیابى میکنند.
انتقام جویان چهار و جهان اسطورههای کمیک استریپ و کهن الگوی مهاجرت
سینماى آمریکا، بازنمایى هنرى تمدنى در حال شکلگیری است. و هنر مهاجران، تسخیر تمدنى در حال تکوین…
مهاجرهایی که حالا مىتوانند مدرن، خداناباور، مؤمن تکخدا، دارای باور به نحلهى همهخداباورى، یا ندانمگرا باشند، ولى چسبناکىشان از فرهنگی دیرپا برمىآید.
هنر، در عین حال هم میتواند بزنگاه حیاتی معارف بشری و هم صدای اقوامی از اعصار دور باشد.
استن لی هم تخیلى پرنیرو داشت و هم در اجراى تخیلاتش قوىدست بود.
گفته میشود دهها ایده اجرانشده یا در دست اجرا از او به یادگار مانده است.
ایدههایی که چه اجرا شده باشند یا نه، چند جمله ساده را تکرار میکنند: «ما دیگر جایی نمیرویم! ما همینجا میمانیم!…»
پایان پیام