قاسمخانی معتقد است راضی نشدن به نوشته اولیه یکی از مهم ترین اصول فیلمنامهنویسی است
قاسمخانی معتقد است راضی نشدن به نوشته اولیه یکی از مهم ترین اصول فیلمنامهنویسی است
پیمان قاسمخانی معتقد است که کسانی که وارد سینمای کمدی می شوند میدانند که قرار نیست در جشنوارهای جایزه بگیرند و لیگ دو سینما محسوب میشوند.
به گزارش پایگاه خبری گلونی به نقل از ستاد خبری سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، کارگاه «انتقال تجربه» با حضور پیمان قاسمخانی و اجرای شادمهر راستین در چهارمین روز از سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر روز یکشنبه یکم اردیبهشت ماه در سالن شماره سه سینما فلسطین برگزار شد.
در ابتدای این نشست شادمهر راستین گفت: صنف فیلمنامه نویسی افتخار میکند که پیمان عضوی از آن است چون بیش از ۵۰۰ نفر برای حضور در این کارگاه درخواست داشتند.
میتوانستیم این کارگاه را در سالن اصلی برگزار کنیم اما از آن جایی که میخواستیم تمایزی بین دوستان قائل نشویم کلاس را در همین سالن برگزار کردیم.
پیمان قاسمخانی در ابتدا با اشاره به این که معمولا کمتر در کارگاهها و کلاسها به عنوان مدرس حضور پیدا میکند، اظهار کرد:
هرچندوقت یک بار دوستانی من را راضی میکنند که به جمع بیایم اما هیچ گاه خوب تدریس نکردهام.
درنهایت شادمهر اسمی به عنوان انتقال تجربه برای این کارگاه ساخت و من را به اینجا آورد.
وی با بیان این که گاه خبر یا فیلمی او را به نوشتن ترغیب میکند، تصریح کرد:
برای من زمان زیادی برای رسیدن ایده به طرح سپری میشود و بارها مینویسم تا به طرح کاملی برسم و پس از آن نگارش فیلمنامه را آغاز میکنم.
در بسیاری از اوقات هم سفارش کار میگیریم و در این سفارشها تهیه کننده ایدهای دارد که در این موارد موضوع حرفهایتر و دشوارتر است.
مثل فیلم «مارمولک» که منوچهر محمدی طرح را پیشنهاد داد.
در ابتدا خیلی سوژه فیلم برایم جذاب نبود چون از جمله فیلمنامههای پیامدار بود.
اما از آن جایی که من همیشه میگردم و چیزی پیدا میکنم که به من نزدیکش کند با این طرح هم همین کار را کردم.
این فیلمنامه نویس افزود: فکر کردم یک روحانی چه کارهایی میتواند انجام دهد که دیگران نمیتوانند.
مثلا یک روحانی که از دیوار بالا برود یا موتورسواری کند، میتوانست جذاب باشد.
به این شکل «آن» فیلم را پیدا کردم و مسیر شروع شد.
زمانی که ایده کتکزنی به روحانی به ذهنم رسید میدانستم میخواهم از این ایده استفاده کنم و به تکنیکی برای استفاده از آن نیاز داشتم.
قاسمخانی با تاکید بر این که قدم اصلی در نگارش فیلمنامه سکانسبندی است، بیان کرد:
فارغ التحصیلان این رشته باید بتوانند هر ایدهای را که دریافت میکنند، بنویسند که البته این چندان خوب نیست.
بسیار زمان برد تا من به جایی برسم که چیزی که خودم میخواهم بنویسم.
رسیدن به جایگاهی که از سفارشهایی که دوست ندارید فاصله بگیرید و شما شرایط را تعیین کنید، زمان زیادی میطلبد.
وی با بیان این که فیلمنامهنویسان اغلب در حال جنگ با کارگردانها هستند، گفت:
باید جای پای خود را سفت کنید تا بتوانید با این جنگ دوستانه کنار بیایید و موفق شوید.
این نویسنده فیلمنامه با اشاره به اینکه پس از اینکه خودش کارگردانی کرد با کارگردانان همذاتپنداری کرد، توضیح داد:
وقتی یک فیلم کارگردانی کردم حال آنها را فهمیدم که فکر میکنند فیلم برای خودشان است.
درباره «خوب، بد، جلف» اگر فیلمنامه را من نوشته بودم و فرد دیگری آن را کارگردانی کرده بود، می گفتم به فیلمنامه من گند زده است.
سینمای ایران به قدری اصطحکاک ایجاد میکند که اگر ۶۵ درصد از فیلمنامه اجرا شود بسیار خوب است.
قاسمخانی درباره شیوه نگارش فیلمنامه «سن پترزبورگ» توضیح داد:
در «سن پترزبورگ» فیلمنامهای شبیه به «شیش و بش» به من دادند تا بازنویسی کنم.
من به دلیل وسواسی که دارم خیلی بازنویسی فیلمنامه قبول نمیکنم.
در این فیلمنامه هم که به دلیل بحث مالی پذیرفته بودم در نهایت نتوانستم بازنویسی را به پایان برسانم و از تهیه کننده خواهش کردم که خودم فیلمنامه را بنویسم.
وی در ادامه با اشاره به درخواستهای برخی بازیگران برای تغییر فیلمنامه توضیح داد:
جالب است که هر بازیگری پیشنهادهای خود را دارد و گاه با این پیشنهادها حاضر به قرارداد میشود.
به عنوان مثال یکی از سوپراستارهایی که برای عقد قرارداد بازی در «سن پترزبورگ» آمد و قرارداد با او بسته نشد، می گفت یکی از بازیگران را حذف کنید و من تزار روس باشم و میخواست مسیر قصه را کامل تغییر دهد.
شادمهر راستین در ادامه این کارگاه گفت: پس از سعید مطلبی و فرهاد توحیدی، پیمان تاثیرگذارترین فیلمنامه نویس در سینما است.
فیلمنامههای پیمان الان به یک اصول تبدیل شدهاند و مثلا مدیران شبکه میگویند فیلمنامهتان مثل فیلمنامههای پیمان قاسمخانی نیست.
وی با اشاره به این که در بسیاری از موارد کارگردان جسارت لازم را ندارد، خاطرنشان کرد:
«دختری با کفش های کتانی» با ایده ساختارشکنی شخصیت جلو میرفت اما باز هم کارگردان جرات نکرد تا پایان پیش برود ولی پایداری شما باعث میشود کارگردان تابع شما شود.
دیالوگنویسی فرمول و تعریفی ندارد
در ادامه این کارگاه قاسمخانی با تاکید بر این که بهروز بودن از هر چیزی مهمتر است، گفت:
دیالوگنویسی فرمول و تعریفی ندارد به عنوان مثال مسعود کیمیایی دیالوگ خود را مینویسد و من هم از آن دست آدم هایی هستم که نمیتوانند فصیح حرف بزنند و همیشه کوتاه صحبت میکنم و معمولا هم برای نگارش حرفهای حسابی در فیلمنامههایم با دیگران مشورت میکنم.
قدیمتر با مرحوم خشایار الوند تماس میگرفتم و برای نگارش دیالوگهایی که حرف حساب دارند از او مشورت میگرفتم.
قاسمخانی معتقد است راضی نشدن به نوشته اولیه یکی از مهم ترین اصول فیلمنامهنویسی است
وی درباره سختیهای نگارش فیلمنامه توضیح داد:
فیلمنامه «خوب، بد، جلف» را با حمید فرخ نژاد شروع کردم و پس از هفتاد صفحه به این نتیجه رسیدم که این شروع خوب نیست.
هر چه نوشته بودم دور ریختم. زحمت کشیدن و راضی نشدن به نوشته اولیه یکی از مهمترین اصول کار است.
قاسمخانی افزود: اولین فیلمنامه من، پایاننامه کلاسمان با زنده یاد سیف الله داد بود.
او نمره من را نداد و گفت میخواهند این فیلمنامه را خریداری کرده و بسازند.
من دو سال پس از آن بیکار بودم و هیچ تهیهکنندهای فیلمنامههایم را قبول نمیکرد.
تا این که آقای مطلبی شرایط سفارش «دختری با کفش های کتانی» را برای من ایجاد کرد.
شادمهر راستین در پاسخ به این پرسش پیمان قاسمخانی که آیا میتوان فضایی ایجاد کرد که فیلمنامههای جوانها به ثبت برسد و خوانده شود؟ گفت:
متاسفانه در حال حاضر سیفالله دادی وجود ندارد که به افراد آموزش دهد و از خودش به خاطر ساخت یک نسل فیلمنامهنویس بگذرد.
در ادامه این نشست قاسمخانی با تاکید بر این که فرمولی برای نگارش فیلمنامه طنز وجود ندارد، اظهار کرد:
داستان میگوید که کجا باید مخاطب را خنداند.
در دهه ۶۰ نگارش فیلمنامه کمدی بسیار راحتتر بود و با انداختن یک فرد در حوض میشد از مخاطب خنده گرفت.
وی افزود: باید شخصیتها را شناخت و براساس این شناخت برای آنها دیالوگ نوشت.
دو کاراکتر اصلی در «خوب، بد، جلف» به نوعی شبیه به هم بودند و باید با فرخ نژاد فاصله میداشتند و دیالوگهایشان از هم متفاوت میشد.
حتی سام و پژمان هم شبیه به هم نبودند تا تضاد لازم در فیلمنامه ایجاد شود.
من به لورل و هاردی فکر میکردم و چیزی شبیه به آن برای شخصیت سام و پژمان در ذهنم بود.
یادتان باشد که تعریف شما از کاراکترها و وجه تمایز آنها از هم دیالوگها را مشخص میکند.
وی در پاسخ به این پرسش که شما بیشتر تلاش میکنید موقعیت کمدی ایجاد کنید یا با دیالوگهای طنز مخاطب را بخندانید، گفت:
در «خوب، بد، جلف» دنیای فیلم برای من مهم بود؛ دو آدمی که خود را به اطرافشان تحمیل میکنند. اصولا من با داستان پیش میروم.
ایده «شب های برره» از کجا آمد؟
قاسمخانی با اشاره به این که ایده «شب های برره» از خواندن یک روزنامه در جلسه ارائه طرح به ذهنش رسید، گفت:
گاهی مجبور به نوشتن هستید و باید هر طور شده فکر خود را به کار بیاندازید.
شادمهر راستین هم در ادامه گفت: باید جهان خودتان را بیابید. شاید هر کسی به ذهنش برسد که ایده بازگشت به گذشته را مطرح کند، اما باید داشتههایی داشته باشید و براساس آنها داستان را پیش ببرید.
جالب است که نوع شخصیت هریسون فورد در «جنگ ستارگان» هنوز جهان ما را میسازد.
قاسمخانی هم با بیان این که هفتهای پنج فیلم سینمایی میبیند، بیان کرد: این عشق به سینماست که ما را به این جا رسانده است.
هیجانی که همیشه در من زنده است و انگیزهای برای نگارش فیلمنامه در من میشود.
من نگارش فیلمنامه برای سینمای عامه پسند را دوست دارم و همان سینمایی است که درکش میکنم.
وی افزود: در دوران مدرسه بچهها مرا به عنوان خوره کتاب میشناختند و همیشه مطالعه میکردم.
نمیدانم چقدر از این موفقیت به خلاقیت فردی بازمی گردد اما من نمونه خوبی برای آدمی هستم که خیلی جهاندیده نیست و با جامعه ارتباط چندانی ندارد.
من بیشتر با دنیای خودم و دنیای فیلم و کتاب زندگی کردم و بسیاری از آنچه میبینید الهام گرفته از دانستههایم است.
این فیلمنامهنویس درباره اقتباسهایی که تا به حال داشته است، توضیح داد:
من چند مورد اقتباس داشتم که مهمترین آن «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» است که آن را از یک کتاب الهام گرفتم.
این الهام گرفتن غیرعادی نیست و بسیاری از آن چه در فیلمنامههای من هست از اطراف به ذهنم راه یافته است.
وقتی الهام میگیرید باید دقت کنید که این اقتباس از فیلم بیرون نزند زیرا ما چند قسمت از «پاورچین» را از فرندز اقتباس کردیم و چون بیرون نمیزد مخاطبان اذیت نشدند.
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اقتباسی بودن فیلمنامه «مارمولک» گفت:
یک عمر است که به من درباره «مارمولک» همین را میگویند که اقتباسی است و من هر بار انکار میکنم.
من تنها از بینوایان ایدههایی برای این فیلم گرفته بودم.
قاسمخانی در پاسخ به پرسش یکی دیگر از حضار درباره نگارش رمان کمدی گفت:
ایرج پزشک زاد استاد همه ما است و یکی از کسانی که در عشق من به کار کمدی تاثیر گذاشته است.
فیلمنامه و رمان دو تخصص جدا از هم هستند و من رمان نویسی بلد نیستم.
وی در ادامه این نشست با تاکید بر دشواریهای فیلمنامه نویسی بیان کرد:
فیلمنامهنویسی پروسه سختی است و در نهایت شما هستید و باز کردن گرههایی که در ذهنتان برای نگارش داستان وجود دارد.
من در طول نگارش متن را بازنویسی میکنم و در نهایت به نسخه نهایی میرسم.
البته باید از ابتدا نقشه راه را داشته باشید و بعد مسیر را شروع کنید.
مشکلی که من هنوز هم دارم وجود موقعیتهای خوب در فیلم است که اضافه هستند و در نگاهی کلی داستان را از ریتم می اندازند.
در این موارد باید بیرحم بود و براساس نقشه راه زوائد را حذف کرد.
شادمهر راستین هم درباره بازنویسی فیلمنامه گفت: آفت اصلی فیلمنامه نویسی، بازنویسیهایی است که بدون اجازه فیلمنامهنویس اصلی صورت میگیرد.
در ادامه قاسمخانی درباره کافی بودن دستمزد فیلمنامه نویسان توضیح داد:
اگر در حد دو کار شما را بشناسند میتوان با دستمزد فیلمنامهنویسی امرار معاش کرد.
اما مراقب باشید که پس از دریافت سفارشهای زیاد، مسیر سرازیری را پیش نگیرید.
راستین هم در این باره گفت: اوضاع فیلمنامه نویسی با وجود وی او دی و شبکههایی مثل نتفلیکس که تا دو سال دیگر به ایران خواهد رسید، بسیار بهتر خواهد شد.
قاسمخانی در پایان با بیان این که کسانی که وارد سینمای کمدی میشوند میدانند قرار نیست در جشنوارهای جایزه بگیرند، اظهار کرد:
ما لیگ دوی سینما هستیم و کمتر مورد توجه قرار میگیریم.
من برای انتخاب بازیگران دشواریهایی دارم چون بازیگران کمتری حاضر به ایفای نقش در فیلم کمدی میشوند.
آدرس سایت رسمی جشنواره Fajriff.com و پست الکترونیکی جشنواره Info@Fajriff.com است.
سیوهفتمین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر از ۱۸ تا ۲۶ آوریل ۲۰۱۹ (۲۹ فروردین تا ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸) به دبیری رضا میرکریمی در تهران در حال برگزاری است.
پایان پیام
کد خبر : 119677 ساعت خبر : 12:29 ب.ظ