هاروکی موراکامی نویسنده پرفروش بین المللی هفتاد ساله، چهارده رمان و چندین داستان کوتاه دارد و بدون تردید میتوان او را یکی از مشهورترین نویسندههای معاصر جهان در نظر گرفت.
پایگاه خبری گلونی، سمیه باقری حسنکیاده: «حوالی یک و نیم بعد از ظهر اول آوریل سال ۱۹۷۸ بود. اون روز تو استادیوم جینگو بودم. اون روزها استادیوم هیچ نیمکتی نداشت… فقط یه چمنزار شیبدار بود… تنها روی چمن دراز کشیده بودم، آبجو خنک میخوردم و هر از گاهی به آسمان نگاه میکردم.
بازی اول فصل بود بین تیم پرستوها و هیروشیما کارپ. یادم میآد که دیوهیلتون توپزن اول پرستوها بود… یه بازیکن آمریکایی جوون که تازه به تیم پیوسته بود. هیلتون از خط چپ زمین توپ زد… و درست در همین لحظه فکری به سرم زد: من میتونم رمان بنویسم.
هنوز اون آسمان پهناور دلباز را به یاد دارم و احساس علفهای نورس را. اون طنین رضایتبخش ضربه چوب را».
اینها جملات مردی است که تا سی سالگی هیچ چیز ننوشته بود. هاروکی موراکامی نویسنده پرفروش بین المللی هفتاد ساله، چهارده رمان و چندین داستان کوتاه دارد و بدون تردید میتوان او را یکی از مشهورترین نویسندههای معاصر جهان در نظر گرفت.
هاروکی موراکامی نویسنده پر کاری است که سبک خودش را دارد. سبکی به دور از ادبیات اصیل ژاپنی. شاید به همین دلیل است که کتابهایش در ژاپن منتقدان بیشتری نسبت به سایر کشورها دارد.
عناصر اصلی این شیوه نگارش که در آثار دیگر موراکامی هم تکرار میشوند، اغلب در تصویر کردن دنیایی سوررئالیستی و فضایی وهمآلود و غمزده خلاصه میشود.
همان فضایی که در کتاب کتابخانه مرموز به خوبی میشود حس کرد. یا در رمان کافکا در کرانه درست همانجا که برای رهایی از همآغوشی با محارماش خانه را ترک میکند، ولی در رویا بارها وقوع این پیشگویی را میبیند و تجربه میکند.
جمع این عناصر در کنار یکدیگر، علاقه وتوجه خوانندگان موراکامی را که از نوجوان ۱۶ ساله تا میانسال هستند، جلب میکند.
آثار هاروکی موراکامی که پیش از نویسنده شدن، یک بار موسیقی جاز را اداره میکرده است، به ۴۰ زبان ترجمه شدهاند.
رمان به آواز باد گوش بسپار، پینبال (اولین قسمت از سهگانه موش صحرایی) و کتاب تعقیب گوسفند وحشی، از جمله آثار پرفروش این نویسنده پرکار است.
او جوایز بسیاری را هم از آن خود کرده است. جایزه پریمی اینترناشنال کاتولنیا که برای برقراری دوستی میان مردم جهان اهدا شد، یکی از آنهاست که در سال ۲۰۱۱ دریافت کرده است.
هاروکی موراکامی در شهر بندری کوبه بزرگ شد؛ با باراندازی که پر بود از ملوانهای خارجی و توریستهای در حال عبور.
خانواده نسبتا فقیر و پول تو جیبی اندکش کفاف ولع کتاب خواندنش را نمیداد. به ناچار او روح تشنه مطالعهاش را با کتابهای دست دوم ملوانهای خارجی سیر میکرد.
او برای پنهان کردن عشقش به موسیقی کوچکترین تلاشی نمی کند.
لئو رابسون، منتقد کتابهای هاروکی موراکامی میگوید: «او بیش از هر چیزی تحت تاثیر موسیقی جاز است. و خب، جاز معروف ا ست به بداهه نوازی و تغییرات ناگهانی و پیش بینی نشده.
نثر موراکامی هم همینطور. او یک دفعه تصمیم میگیرد موضوع بحث را عوض کند و با شور و حرارت خاصی درباره موضوعی به ظاهر بیربط صحبت کند.
مثلا وسط تحقیقات قهرمان داستان برای پیدا کردن همسر گمشدهاش، یکدفعه شروع میکند به نوشتن درباره انواع متفاوت کلاه گیس.
در نهایت ولی، وقتی کتاب را تمام میکنی و زمین میگذاری، حس نمیکنی که این بداهه نوازیها زائد و بیربط بودهاند.
این ریتم پیشبینی ناپذیر و این تغییر جهتهای مداوم، باعث می شود نثر او شباهت زیادی به موسیقی جاز پیدا کند.»
هاروکی موراکامی نویسنده به شدت موفقی است. نویسندهای که گرچه با داستانهایش برای من کتابخوان خیلی کشش ندارد اما به خاطر سادگی و توازن شخصیتها و ماجراهای قصههایش، همچنان خواننده رمانها و داستانهای کوتاهش خواهم ماند.
او از دنیای معمولی ما آدمها مینویسد. دنیای معمولیای که با تبحر بسیار معماگونه، رمزآلود و هولناک میکند و دوباره به خودمان نشاناش میدهد.
پایان پیام