لرستان در بیکاری همچنان پیشتاز است؛ نرخ بیکاری در بهار سال ۱۳۹۸
به گزارش پایگاه خبری گلونی مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در بهار سال ۱۳۹۸ را ۱۰/۸درصد اعلام کرده است.
طبق این گزارش استان همدان با ۶.۱ درصد و پس از آن فارس با ۷ درصد دارای کمترین نرخ بیکاری در میان استانهای کشور بودند.
بیشترین میزان بیکاری هم متعلق به چهارمحال و بختیاری با ۱۶.۷ درصد است و استانهای خوزستان با ۱۶.۲ درصد، لرستان ۱۶.۱ درصد و هرمزگان ۱۵.۹ درصد در ردههای بعدی قرار دارند.
آمار بیکاری ارائه شده در کشور اگرچه طبق قوانین مصوب تهیه میشود و نمیتوان آن را از دید قانونی انکار کرد، ولی مهمترین اصل این است که آمارگیری باید طبق واقعیات انجام شود.
لرستان در بیکاری همچنان پیشتاز
بهطور مثال استانی چون لرستان و خوزستان که در آمارهای سال ۹۷ بهترتیب در میانه جدول و انتهای آن قرار داشتند، پس از چند ماه تقریبا جایشان با هم عوض شده است.
سوال اینجاست که چه اتفاقی رخ داده است که اینچنین نرخ بیکاری در این دو استان تغییر کرده است؟
به جز اینکه آمار بیکاری تابع قوانین غیرواقعی در کشور است چیزی به ذهن نمیآید.
برای روشن شدن بحث مقداری ریزتر و جامع تر به موضوع میپردازم.
نرخ بیکاری در این کشورهای توسعهیافته عددی بین ۲/۵ تا ۶ است. ژاپن با کمترین نرخ بیکاری رده نخست دنیا را دارد.
اما این اعداد ارائه شده توسط مرکز آمار ایران و مراکز آمار کشورهای توسعهیافته هم قابل بحث است.
آمار غیر واقعی
طبق اعلام سازمان بین المللی (ILO)، در هفتهای که سرشماری میشود، هر فردی که یک ساعت کار کرده باشد شاغل محسوب میشود.
اما آیا واقعا منطقی است این فرد را شاغل محسوب کرد؟ آن هم در کشوری چون ایران که پایه حقوق دریافتی، ۲ میلیون تومان پایینتر از خط فقر تعیین شده است.
چیزی که این میان گم شده است و شاید هم آگاهانه توسط دستگاههای دولتی مربوط به استخراج آمار بیکاری پوشیده مانده، این است که سه شرط برای اینکه فردی به عنوان یک بیکار در نظر گرفته شود وجود دارد: نداشتن شغل (حتی برای یک ساعت در هفته)، جست وجوی فعالانه برای کار به این معنا که مدت زمانی خاص را صرف پیدا کردن شغلی با درآمد یا بدون درآمد اختصاص داده باشد و توان کار کردن و زمان آن را داشته باشد.
در جوامع توسعه یافته این شروط چنین تعریف میشوند که شخصی به مدت ۴ هفته متوالی حقوق نگرفته باشد (شاغل نباشد) و تعریف حقوق، حداقل دستمزد کارگر است که در هر کشوری متفاوت است و در ایران یکمیلیونوپانصدهفدههزار تومان است.
در نتیجه کسی که در ۴ هفته گذشته کار قانونی و رسمی (نه دستفروشی و کار تلفنی، مسافرکشی غیر قانونی و مشاغل غیر واقعی و کاذب دیگر) به ارزش حداقل دستمزد تعیینشده نداشته است، بیکار محسوب میشود.
هرچند همین مبلغ حداقل دستمزد هم همانطور که گفته شد فاصله زیادی با مبالغ مورد نیاز یک خانواده برای تهیه ملزومات و حداقلهای زندگی دارد.
اکنون با این تعریف میتوان آمار بیکاری در ایران را قبول کرد؟
واقعیت اقتصادی و وضعیت جامعه
در ایران مشاغل کاذب مثل دستفروشی و مسافرکشی غیرقانونی هم در آمارگیریها به عنوان شغل محسوب میشود.
واقعیتهای اقتصادی و وضعیتی که در جامعه آشکارا دیده میشود به کلی اینگونه آمار را زیر سوال میبرد.
اگرچه طبق نظر مسئولان مرکز آمار ایران اینگونه محاسبات قانونی است ولی مشخص است که با واقعیات جامعه متناسب نیست.
اگر به آنها آمارسازی نگوییم، در خوشبینانهترین حالت نوعی فرار از واقعیتهاست.
فلسفه آمارگیری این است که نتیجه فعالیتها سنجیده شود. یعنی با آمارگیری میتوانیم نتیجه کارهای اقتصادی و تولید درآمد را بسنجیم و با استفاده از آن روشها را برای توسعه مناسب کنیم.
اما آمار غیر واقعی مانند مسکن است که فقط بر روی دردها سرپوش میگذارد.
پایان پیام