زنجان گردی با طعم آش بر روی ریل
دستانت را به دستانم بسپار تا دل بسپاریم به دل جاده. چشمانت را ببند تا با هم سفر کنیم.
برویم آنجا که دلمان و احوالمان میان تمام مصائب و مشکلات دنیای امروز قدری آرام شود.
بیا برویم و صبح یک روز مردادماهی سوار قطار بشویم. برویم زنجان. برویم جشنوارهی ملی آش و از دانهدانهی آشهای ایرانی مزه کنیم. ب
گذار بوی پیاز داغ آشهای محلی ریههایمان را در بر بگیرد و بوی دود و سرب را برهاند. بگذار یک روز، فقط و فقط یک روز خوش باشیم.
پایگاه حبری گلونی محسن فراهانی: بیا صبحانه خوردن در قطار را تجربه کنیم. آن هنگام که درختها و کوهها و رودها از قاب پنجرهی کنارمان میگذرند ما آرام روبهروی هم بنشینیم و چایمان را هم بزنیم.
بگذار تا در ایستگاه قره بلاغ از پلههای قطار پیاده شویم و کمی در طبیعت راه برویم.
اصلا بیا کمی بیشتر درنگ کنیم و با ماشین بریم به تماشای عظیمترین گنبد خشتی و آجری جهان.
برویم به نظارهی گنبد سلطانیه.
بیا غرق بشویم در معماری ۷۰۰ سال گذشته.
بیا دست در دست هم قدم بزنیم در ایوانهای ۲۴ گانهی این کاخ بزرگ تا بوی نای به جای مانده از دوران مغول را نفس بکشیم.
برویم داخل موزهی سلطانیه چرخی بخوریم و عتیقههای باستانی را در خاطرمان ثبت کنیم.
بیا تمام ۱۱۰ پلهی گنبد را برویم بالا و آنجا در اوج، جایی که خدا ملموستر است چشم بدوزیم به افق. آنجا تمام دشت زیر پای ماست و میتوانیم حس پرواز را تجربه کنیم.
بیا برای ظهر برویم زنجان. برویم مرکز شهر.
برای خرید بلیت کلیک کنید
برویم بازار سنتی زنجان، موزهی رختشویخانه. برویم موزهی مردان نمکی.
قول میدهم برای ناهار برویم به هتل سپهر از آنجا هوا که کمی رو به خنکی گذاشت برویم منطقه گردشگری گاوازنگ و وای که هرچه از گاوازنگ برایت بگویم کم گفتهام. خودت باید بیایی و با دو چشم خود محو طبیعتش شوی.
آنجا آشهای محلی و سایر محصولات اقوام ایرانی به انتظار ما نشستند تا میانشان راه برویم خود را از آنچه فرهنگ این سرزمین مینامندش سیراب کنیم.
بیا یک روزت را به من بسپار. قول میدهم شب در تهران باشی.
روی تختت دراز کشیده باشی به تمام اتفاقات آن روز فکر کنی. بیشک هنوز یک روز نگذشته دلت برای تکتک جاهایی که با هم رفتیم تنگ خواهد شد. پس بیا برویم ریلگردی با قطار گردشگری زنجان.
زنجان گردی با طعم آش بر روی ریل
پایان پیام