تاریخ انسان چیست؟ تاریخ بشر از پیشرفت آزادی گرفته تا پیچیدگی فناوری
به گزارش پایگاه خبری گلونی محمد فاضلی عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی نوشت:
دو سؤال: اول، چرا به خودمان زحمت میدهیم دائم در عرصههای مختلف مینویسیم و تحلیل میکنیم؟
دوم، اگر از شما بخواهند کل تاریخ انسان را در کلمه یا جملهای خلاصه کنید، چه خواهید گفت؟ بگذارید اول، دومی را بررسی کنیم.
تاریخ انسان ممکن است تاریخ پیشرفت آزادی، فناوری، حق، خیر یا شر خوانده شود. همه اینها را در ذهن داشته باشیم و به چند مصداق توجه کنیم.
تاریخ انسان چیست؟
وضعیت هر یک از چند گزارهای که مینویسم، در جامعه امروز بشری یا در شمار زیادی از کشورها چگونه است:
برتری به رنگ پوست نیست، زنان میتوانند در مشاغلی همسان با مردان کار کنند، حاکمان باید در مقابل مردم پاسخگو باشند، حاکم نمیتواند در اموال عمومی دخل و تصرف شخصی کند، زنان حق دارند ورزش کنند، حیوانات را نباید آزار داد.
یکی از پاسخهایی که احتمالاً تعداد زیادی از مردم درباره وضعیت این گزارهها میدهند این است:
«بدیهی است.» همه اینها گزارههایی مناقشهبرانگیز هستند، اما برای اکثریتی از مردم جهان اینها «بدیهی» شدهاند و حتی کسانی که مایلاند خلاف اینها عمل کنند یا به آنها باور ندارند، این تمایل و باور خود را نمیتوانند با صدای بلند فریاد بزنند و به آن افتخار کنند.
تاریخ بشر، تاریخ خیلی چیزهاست، از پیشرفت آزادی گرفته تا پیچیدگی فناوری، اما تاریخ بشر، تاریخ تلاش برای «بدیهیسازی» هم هست.
صدها هزار انسان یا بیشتر کشته شدهاند تا بدیهی شود که سیاه و سفید برابرند، قدرت سیاسی باید پاسخگو باشد، مردم رعیت نیستند و صاحب حق سیاسیاند، زن و مرد برابرند، حیوانات حقوقی دارند و همینطور الی آخر.
دقیقتر این است که تاریخ بشر، تاریخ مناقشه بر سر «بدیهیسازی» یا «بدیهیزدایی» از گزارههاست.
زمانی در تاریخ بشر بدیهی بود که حاکم، شاه یا صاحب قدرت سیاسی میتواند بدون دادگاه عادل و فرایند دادرسی، رعیت را فلک کند و به مجازات برساند.
بدیهی بود که مرد حق دارد زنش را کتک بزند و بدیهی بود که سیاهان برده سفیدپوستان هستند و آدمیان بابت عمل به آنچه بدیهی بود، عذاب اخلاقی و شماتت اجتماعی را تجربه نمیکردند.
تاریخ بشر از پیشرفت آزادی گرفته تا پیچیدگی فناوری
یکی از وجوه مهم تاریخ بشر، تلاش میلیونها انسان برای «بدیهیزدایی» از برخی گزارهها و «بدیهیسازی» مجموعه دیگری از گزارههاست.
انسانها میکوشند تا با بدیهیسازی، اولاً تمایل درونی دیگران به عمل بر خلاف بدیهیات را کاهش دهند؛ و ثانیاً، هزینه را برای نفعطلبانی که منفعتی در نفی بدیهیات دارند، بالا ببرند.
اینجاست که یکی از چند شأن اینکه چرا مینویسیم آشکار میشود؟
شماری از آدمیان فکر میکنند، مینویسند، تحلیل میکنند و حاصل کارشان را با دیگران به اشتراک میگذارند تا در سیر تاریخ بشری «بدیهیسازی» و «بدیهیزدایی» مشارکت کنند.
یکی از وجوه تاریخ، مناقشهای است میان گروههای مختلف آدمیان برای آنکه گزارههایی را بدیهی سازند.
این بدیهیسازی الزاماً وجهی ذهنی-فکری و از جنس متقاعد شدن دارد.
متقاعدشدن، مفهوم مهمی است زیرا اهمیت نوشتن و استدلال را نشان میدهد.
میشود با زور، اسلحه و خشونت دیگران را تسلیم کرد تا ایده ما را بپذیرند یا تکرار کنند اما این به معنای بدیهیشدن آن نزد ایشان نیست. نوشتن، عملی برای «بدیهیسازی» یا «بدیهیزدایی» است.
ما به دلایل مختلف، و از جمله برای گسترش «بدیهیسازی» مینویسیم. برخی چیزها برای ما و شما بدیهی است، اما برای همه بدیهی نیست.
بخشی از فرایند افزایش کیفیت زندگی، بهواسطه «بدیهیسازی» برخی گزارهها، بدیهیزدایی از برخی دیگر، و ایجاد سازوکارهایی برای ممانعت از نقض گزارههای بدیهی رخ میدهد.
بدیهیسازی و بدیهیزدایی، کارکرد نوشتن است، و دنیای امروز ابزارهای بسیار، از جمله فضای مجازی را برای ایفای این کارکرد در اختیار ما قرار داده است.
اگرچه به چشم نمیآید، اما اگر از زاویه «بدیهیسازی» و «بدیهیزدایی» که بنگریم، نوشتنها، به اشتراک گذاشتنها و هر چیزی از جنس متقاعدسازی، کاری تاریخساز است؛ اگرچه حوصله آدمی را تدریجی بودنش سر میبرد، اما از تاریخسازی آن کاسته نمیشود.
پایان پیام