کجای دنیا هزاران درخت بلوط ۱۰۰ تا ۵۰۰ ساله را ریشهکن میکنند تا بر عرضِ یک محور ۳۰کیلومتری بیافزایند؟!
به گزارش پایگاه خبری گلونی محمد درویش درباره قطع درختان به بهانه پهن کردن جاده یاسوج به سی سخت نوشت: این ۱۵هزار بلوط را دیگر نه آن کشاورز، نه آن قاچاقچی چوب، نه آن زغالفروش، نه آن جنگلخوار و نه آن دامدار ریشهکن نکرده است.
حتی بهانه قطع این درختان ساخت حوزه علمیه هم نیست!
بلکه دولت عاملِ آن است؛ همان دولت محیط نیستی که قراربود محیطزیستیترین دولت تاریخ ایران باشد!
اصلاً وقتی جامعه محلی میبیند که خودِ دولت مجری قلعوقمع ارزشمندترین رویشگاه باختر وطن است، چگونه باور کند که این درختان مهم بوده، حرمت دارند و نباید آنها را به بهانه تامین نیازهای گرمایشی یا افزایش تابش خورشید به سطح خاک قطع کرد؟
کجای دنیا هزاران درخت بلوط ۱۰۰ تا ۵۰۰ ساله را ریشهکن میکنند؟
صدها جادهی باریکتر از محور سی سخت به یاسوج در دامنههای آلپ واقع در قلمرو اتحادیه اروپا وجود دارد که حجم ترافیکش هم به مراتب بیشتر است؛ اما هرگز اجازهی افزایش عرض معبر در طول هفتادسال اخیر نیافتند، زیرا باور دارند که ارزش میلیونها شکلات هم برابر با یک گرم الماس نیست.
وای بر ما که هرچه پیشتر میرویم، بیشتر درمییابیم که چقدر راهِ نرفته و کارِ نکرده داریم؛ چقدر …
واقعاً چگونه الماسی به نام زاگرس قربانی چنین شکلات حقیر و تلخی میشود و دستگاههای متولی محیطزیست و منابعطبیعی، رسانهها، نهادهای بازرسی، وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و مردم سکوت کردهاند؟
مگر عالیترین رهبر ایران زنهار نداد: حق ندارید حتی به بهانه ساختن حوزه علمیه، یک درخت را قطع کنید؟
آیا فردا و با چنین سکوت سنگینی، حق داریم که باز بنالیم که چرا سیلها به جای نعمت، نقمت شده؟
چرا خاک مرغوب زاگرس جابجا شده و دچار فرسایش گردیده؟
چرا هزاران خانه، کیلومترها جاده و دهها پل نابود شده و چرا هموطنان بیشتری قربانی نعمتی به نام باران میشوند؟!
نکند قرار است بهانهای فراهم کنیم تا سد تنگ سرخی جدیدی، مجوز احداث گیرد؟
پایان پیام