یک مادر خانهدار از تصمیماتش میگوید؛ بیایید به بچههایمان سخت نگیریم
پایگاه خبری گلونی سمیه فراهانی: دوم راهنمایی که بودم امتحان ریاضی ۲۰ شدم، تنها دانشآموزی که در کلاس از این امتحان سخت ۲۰ شد.
پای تخته به دستور معلم ریاضی، بچهها حسابی تشویقم کردند و من غرق درغرور شدم.
معلم هم کلی از من تعریف و تمجید کرد. همان موقع که پای تخته بودم یکی از همکلاسیهای ردیف اول با حسرت به من گفت «آخه دختر تو مغزت از چیه؟»
سالها گذشت. ما از آن شهر رفتیم و از آن دختر بیخبر بودم. یک روز یکی از دوستان قدیمی را اتفاقی دیدم که آمده بود در شهر ما خانهی یکی از اقوامش.
از هر دری صحبت کردیم. گفت فلانی را یادت است؟ یک آرایشگاه معروف زده.
آنقدر کارش گرفته که برای دورههای تخصصی گریم میخواد بره فرانسه!
من دانشجوی سال سوم مدیریت بودم و هنوز راه زیادی واسه ورود به دنیای کار داشتم.
چهار سال هم دورههای زبان را گذراندم و بعد از گرفتن مدرک کارشناسی تمام روزنامهها را زیرورو کردم.
چند جا امتحان دادم. همه جا چندسال سابقه میخواستند. و اما الان همچنان بیکارم!
یعنی خانه دارم. از صبح تا شب میشورم و میسابم و میپزم و بچهداری میکنم.
در واقع هیچ استفادهای از مدرک دانشگاه و کلاس زبانم نمیکنم.
یک مادر خانهدار از تصمیماتش میگوید
وقتی پوشک بچهام را عوض میکنم یاد حرف معلم جغرافیا میافتم که میگفت «واسه چیتونه این همه درس بخونید آخرش که میخواید خونه جارو کنید و پوشک بچه عوض کنید؟»
پاییز که میشود و شور و ترشی درست میکنم، به یاد کلاسهای کنکور و درسهای سخت و هزینههای دانشگاه و… میافتم.
واقعاْ د رحال حاضر تحصیلات و سواد کجای زندگی من است؟ به چه دردم خورده است؟
حتا اگه خواندن و نوشتنم بلد نبودم هم میتوانستم بپزم و بشورم.
حتماْ شما هم افراد زیادی را میشناسید که با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد یا خدای ناکرده بالاتر! با معدل خوب و از دانشگاههای معتبر فارغ التحصیل شدن ولی یا بیکارند یا شغلهای بیربط به رشته خود دارند.
شاید آنها هم مثل من به این فکر میکنند که وقت و انرژیای که صرف تحصیل کردند اگر بجایش یک حرفه را یاد میگرفتند خیلی بیشتر بدردشان میخورد.
حالا من به خودم قول دادم به فرزندم سختگیری نکنم که حتماْ درسش خوب باشد، معدلش فلان باشد یا حتماْ دانشگاه برود.
البته اگه آنموقع که فرزندم بزرگ شد جوگیر نشوم و تحت تاثیر تبلیغات تلویزیون و فشارروانی اطرافیان قرار نگیرم.
«بچهات کلاس زبان نمیره؟ بچه من از چهار سالگی کلاس زبان میرفت. کلاس کنکور نمیره؟ چرا همه که دارن میرن. آخی حتماْ پول نداری بذاریش کلاس یا نکنه خسیسی…»
بیایید این موضوع را یاد بگیریم که لزوماْ معدل ریاضی خوب منجر به یک زندگی خوب نمیشود.
من شاگرد اول کلاس بودم و آن دختر شاگرد تنبل کلاس. ولی در واقع او شاگرد زرنگ زندگی بود و من شاگرد تنبل آن.
پایان پیام