از خودت بمال به درد دلت تمام شد رسیدیم و پیشرفت کردیم
پایگاه خبری گلونی سمیه باقری حسنکیاده: زن میگوید: این سیل برای امروز و دیروز نیست. مشکل همیشگی ماست. باید یک فکر اساسی بکنید. اینکه بیایید و فیلم بگیرید و بگذارید تو اینستا و اینور اونور مشکلی را حل نمیکند.
آقای بخشدار لبخند میزند و به تلفن همراه خود نگاه میکند و پاسخ میدهد: درد دلت تمام شد؟!
خوب است دیگر. پیشرفت را بالاخره باید از یک جایی شروع کرد. از “خودت بمال” و “یونجه بخور” رسیدهایم به “درد دلت تمام شد؟!” نشانه پیشرفت است دیگر؟ نیست؟
از خودت بمال به درد دلت تمام شد رسیدیم و پیشرفت کردیم
میدانم این جمله “درد دلت تمام شد؟” با آن لبخند گوشه لب آقای بخشدار همه جور معنی دارد جز آنکه باید داشته باشد، اما خب بیایید کمی مثبت باشیم و آن را “بسه دیگه” و “چقدر حرف میزنی” و “تمومش کن” و … معنا نکنیم.
بیایید فکر کنیم که این بخشدار یک بخش کوچک از شهری کوچک در استان گیلان خسته بوده است، میفهمید؟! خسته!
میگویم بیایید فکر کنیم مثل همیشه مشکل ماییم و نه مسئولان. ماییم که مطالبهگری را بلد نیستیم.
نمیدانیم کی و کجا برویم بگوییم دردمان چیست. آخر وسط سیل و اوج بحران که نباید برویم و یقه بخشدار را بگیریم خب. روز آفتابی و آرام را مگر ازمان گرفتهاند؟
اصلا آقای بخشدار در آن روزها در اتاقش به روی همگان باز است و قول میدهند که با همین لبخند بر کنج لب پاسخگو باشند؛ مثل سایر مسئولان دلسوز!
شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید. واقعا چرا آقای بخشدار باید همه کارها را انجام دهد؟
خودتان بروید و جلوی قطع درختان را بگیرید. بروید مجوزهای قطع درختان را ریز ریز کنید و هر که به حریم جنگل تجاوز میکند را کتبسته تحویل آقای بخشدار بدهید. از آنجا به بعدش را هم بسپارید به دست با کفایت خودشان.
اینها هم تا بیایند مجوز جدید بگیرند شما میتوانید بروید سیلبند بسازید و بعد بروید خانههایی را که به حریم رودخانهها تجاوز کردهاند بر سر صاحبانشان خراب کنید.
اگر وقت هم داشتید خودتان بروید رودخانههای فرعی را لایروبی کنید تا راه برای آمد و شب آب باران باز شود.
دیگر هم از مسئولان توقعی نداشته باشید، حتی به اندازه گوش دادن به مشکلات شما. آنها خستهاند؛ خسته!
پایان پیام
آخ آخ از این ویدیو … از این حقیقت …