رسانه و فضای مجازی هم میتواند باعث آرامش و امید شود و هم نفرتپراکنی و دشمنی
چه کنیم که فضای عمومی متمایل به دیدن و شنیدن اخبار منفی یا اخبار جعلی، بهسوی فضای واقعبینی و واقعشنوی و نتیجتاً گفتوگوی انتقادی تحول یابد؟
به گزارش پایگاه خبری گلونی دکتر هادی خانیکی نوشت: امروز اهمیت و حساسیت حرفه روزنامه نگاری و نهاد رسانه اعم از مکتوب، تصویری و مجازی به بالاترین سطح تاریخی خود رسیده است. جهان، سیاست، فرهنگ، اجتماع و حتا اقتصاد رسانهای شده بخشی از واقعیتهای پیش روی ماست.
رسانه و فضای مجازی
هر عرصهای از زندگی ما با رسانه و در رسانه برساخته، و بزرگ و کوچک میشود؛ شکلگیری «واقعیتهای مجازی» و چگونگی و ابعاد آن موضوع حوزههای مختلف دانش شده است.
حداقل به سه تحول درازدامن که نام انقلابهای فناورانه و اجتماعی به خود گرفتهاند باید توجه کرد.
«انقلاب اطلاعات و ارتباطات» خود مرکب از این سه انقلاب است: انقلاب شبکههای اجتماعی، انقلاب اینترنت و انقلاب تلفنهای هوشمند.
ترکیب این سه، پارادایم جدیدی دربرابر معرفت، کنش مدنی و سیاسی گشوده است.
پارادایم جدیدی که ما امروز در آن قرار گرفتهایم، گذار از ارتباطات یکسویه و آمرانه به ارتباطات چندسویه و مختارانه است.
در تولید، توزیع و دریافت اطلاعات، نقش کاربران به مراتب بیش از گذشته شده است.
فرصتها و قابلیتهای جدید قابل مقایسه با دورههای پیشین نیست.
شرایط جدید، هم توانسته است فرصتهای کمنظیر در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایجاد کند و هم در صورت اعمال محدودیتهای ناروا و کاربرد نادرست و غیرمسئولانه این موقعیت، مخاطرهها و تهدیدهای جدی بهوجود آورد.
پرسشی که امروز دربرابر ماست، این است که چگونه میتوان از ظرفیتهای رسانهای در شکلگیری افکار عمومی و از توان روزنامهنگاران و کنشگران رسانهها در بالابردن قدرت انتخاب، مشارکت، نظارت، نقد و هدایت فعالیتهای اجتماعی، مدنی و سیاسی در جامعه استفاده کرد.
تجربه به ما آموخته است که رسانهها میتوانند هم میدان گفتوگو، نقد و روانشدن جریان آزاد اطلاعات باشند و هم منشأ اختلال در گفتوگو، ترویج خشونت، نفرتپراکنی، جعل اطلاعات و اخبار و تخریب بنیانهای اخلاقی.
ما امروز با انبوهی از ناکارکردیها و کجکارکردیهای رسانهای در فضا و حوزهی عمومی مواجه هستیم که باید با همت و تلاش یکایک خبرنگاران و روزنامهنگاران هم در رسانههای بزرگ و هم در فضای شبکهای و نیز با سامانیابی نهادهای مؤثر صنفی، حرفهای و علمی اصلاح شود.
باید به سمتی برویم که خروجی آن تقویت گفتوشنود، مفاهمه، همبستگی و امید اجتماعی برای عبور از چالشها و ابرچالشهای پیش رو باشد.
چه کنیم تا صداهای واقعی مردم، نخبگان، منتقدان و مسئولان بهدرستی و بهموقع شنیده شود؟
چه کنیم که فضای عمومی متمایل به دیدن و شنیدن اخبار منفی یا اخبار جعلی، بهسوی فضای واقعبینی و واقعشنوی و نتیجتاً گفتوگوی انتقادی تحول یابد؟
همهی تلاش کنشگران فضای شبکهای و شهروند روزنامهنگاران هم خارج از چهارچوب این مسئولیت ملی نیست.
باید در اندیشهی ایران بود و به آیندهی ایران فکر کرد.
باید قدرت شنیدن و دیدن را در حکومت، در جامعه و در میان نخبگان بالا برد که ایران در هر سه زمینه دچار «اختلال ارتباطی» است.
برای رهایی از این بیماری مهلک باید به بالابردن نقش روزنامهنگاران و کنشگران فعال و مستقل و مرجعیت شبکهها و رسانههای داخلی اندیشید.
وظیفهی نهادهای حاکمیتی برای بازگرداندن این امید به دنیای رسانهای سنگینتر و تعیینکنندهتر است.
پایان پیام