درآمد روزنامه نگار به قدری است که ۲۷ سال طول میکشد تا یک خانه ۷۰ متری بخرد
به گزارش پایگاه خبری گلونی پژمان موسوی روزنامهنگار و فعال رسانهای در صفحه شخصی خود رشته توئیتی منتشر کرد که در زیر میخوانید.
درآمد روزنامه نگار
موسوی در توئیت اول خود چنین نوشت:
#رشتو
روزنامهنگار: نانِ شب و سقفِ بالای سراخیرا نتایج یک بررسی میدانی در«مدیریت ارتباطات»،واقعیتی تلخ را پیشِ چشم روزنامهنگاران ایرانی آورده است.این بررسی نشان میدهد متوسط درآمد یک روزنامهنگار در روزنامهها،دو میلیون و ششصد و نود هزار تومان است؛چیزی حدود ۲۰۰ دلار در ماه/۱
— pejman mousavi (@PejmanMousavi) February 8, 2020
و در ادامه نوشت: این بررسی به روشنی نشان داده است که با این متوسط درآمد، ۲۷ سال طول میکشد تا یک خبرنگار/روزنامهنگار ایرانی بتواند خانهای ۷۰ متری در تهران برای خود بخرد.
مقایسهای که از زمان لازم برای خرید خانه با کشورهای همسایه ایران صورت گرفته است هم حاوی نتایج تکاندهندهای است به این معنی که روزنامهنگاران کشورهایی چون افغانستان و آذربایجان هم وضعیت بهتری از همکاران خود در ایران دارند: هم درآمدشان بالاتر است هم زمانِ خانهدار شدنشان کوتاهتر.
پرسش این است که آیا اساساً با این درآمد میتوان در شهری چون تهران زندگی کرد و روزنامهنگاران ما برای جبران این کمبود باید دست به چه اقدامی بزنند؟
آیا این درآمد کم توجیهکننده برخی اقدامات چون مشاورِ این و آن شدن و فعالیت در قالبِ روابط عمومی ارگانها و سازمانها میتواند باشد؟
این را با قاطعیت میتوان گفت که دستمزدِ روزنامهنگار ایرانی بسیار پایین است و با این اوضاع نمیتوان از آنها انتظار داشت که مثل روزنامهنگاران سایر کشورها رفتار کنند.
البته که بیشتر روزنامهنگاران ایرانی آنقدر شرافت دارند که در همه حال «حرفهای» باشند اما سخن از یک قاعده کلی است.
درآمد روزنامه نگار
قاعده کلی این است که اگر در عصری که به عصر ارتباطات نام گرفته است و عملکرد روزنامهنگاران تاثیر زیادی روی افکار عمومی از یک سو و حیاتِ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشورها از سوی دیگر دارد، خودِ او هم باید از یک استانداردِ قابل قبول برخوردار باشد: هم در حرفهاش هم در زندگیاش.
نمیتوان انتظار داشت که روزنامهنگار ایرانی هم هر روز نگران از دست رفتن شغلِ خود باشد و هم درآمدِ ماهیانه پایینی داشته باشد و بعد از ۲۷ سال تازه بتواند یک خانه ۷۰ متری بخرد و از دیگر سو یک حرفهایِ تمام عیار به معنای استانداردِ آن در کشورهای پیشرفته باشد.
نمیشود،جور در نمیآید نمیشود روزنامهنگاری رکن چهارم دموکراسی باشد و روزنامهنگاران هر روز در تب و تابِ نان شب و سقفِ بالای سر باشند.
به جرات میتوان گفت بسیاری از «باجنیوز»هایی که این روزها در سپهر رسانهای ایران فعال شدهاند، زاییده همین عدم امنیت شغلی و درآمدِ پایینِ خبرنگار/روزنامهنگاران هستند.
اگر میبینیم بخش زیادی از روزنامهنگاران عملکردی چون روابطعمومیها در توجیه برخی سیاستها و راهبردها دارند، ریشهاش همین است.
فکر میکنید روزنامهنگاران دوست دارند روابط عمومی این و آن شوند؟ یا توجیهگرِ سیاستها و اقدامات فلان نهاد و بهمان سازمان باشند؟ اصلاً اینگونه نیست.
روزنامهنگار در همه حال روزنامهنگار است و باید که منتقد وضع موجود باشد، اگر بعضاً در این عملکرد اختلالی وجود دارد، ریشهاش را باید در همین عدم امنیتِ شغلی جست.
بگذریم از اینکه برخی روزنامهنگاران اساساً توجیهگر وضع موجودند و بیشتر به روابط عمومی میمانند تا روزنامهنگار.
کوتاه سخن اینکه اگر روزنامهنگاری حرفهای میخواهیم، باید شرایط «حرفهای بودن» و «حرفهای ماندن» را هم برای روزنامهنگاران و خبرنگاران ایرانی فراهم کنیم: این بدونِ آن نمیشود و آن بدونِ این، تردید نداشته باشیم…
پایان پیام