فوتبال نگاه کردن چه سودی داره؟ چی به تو میدن میشینی اینا رو نگاه میکنی؟
پایگاه خبری گلونی محسن فراهانی: از بچگی بعد از برگزاری هر مسابقه فوتبال و تماشای آن در استادیوم، مدارک و مستندات را میزدیم زیر بغل و میرفتیم در دادگاه خانواده در پیشگاه قاضیالقضات پدر یا مادر، پشت میز وکیل مدافع، دست میگذاشتیم روی کتاب مقدس و شروع میکردیم از فوتبال و تماشای آن دفاع کردن.
فوتبال نگاه کردن
پدر به عنوان مدعی العموم میپرسید: آخه بدبخت چی به تو میدن میری اینا رو میبینی؟ یکی دیگه پولش رو میگیره، یکی دیگه عشقش رو میکنه، اونوقت تو نفهم حرصش رو میخوری؟
مادر روبه ما میکرد و میگفت: آیا دفاعی دارید؟
صدایمان را صاف میکردیم و میگفتیم:
بله. فوتبال عشق ماست. با دیدنش آرامش میگیریم. عصبیتهای روزمره خود را سر بازیکنان خودی و حریف هوار میکشیم. هیجان را تجربه میکنیم. ازنو برخواستن و جنگیدن و به پیروزی رسیدن را تمرین میکنیم. فوتبال ادویه زندگی است و طعم تلخ آن را مزه میبخشد. در فوتبال منها جمع میشوند و «ما» شکل میگیرد.
مادر میان حرفمان میپرید و میگفت: آیا برای اثبات ادعای خود مدرکی هم دارید؟
خم میشدیم و یکی یکی مدارک را میگذاشتیم روی میز قاضی.
این مقاله انگلیسی که اثبات میکند تماشای فوتبال استرس را کم میکند.
این یادداشت دکتر جو هانسون که میگوید فوتبال میان توده مردم امید را نشر میدهد.
این نتیجه تحقیقات پژوهشگران دانشگاه آکسفورد که میگوید جوانان طرفدار فوتبال کمتر مرتکب قتل و جنایت و دزدی میشوند. این…
پدر میگفت: اینا که اینقدر پولدارن چرا ۲۲ تا توپ نمیخرن بندازن جلوی اینا تا سر یه توپ دعوا نکنن؟
جو دادگاه متشنج میشد. همه میخندیدند. ما آتش میگرفتیم. میسوختیم. حرص میخوردیم.
میگفتیم اعتراض داریم. پدر میگفت: خفه شو. وارد نیست. پاشو برو نون بگیر.
جلسه بعدی دادگاه محول میشد به بعد از مسابقه فوتبال بعدی که ما میرفتیم استادیوم.
سالها به همین منوال گذشت و ما همیشه از فوتبال ایران و تیمی که دوستش میداشتیم در محافل مختلف دفاع میکردیم.
آبخوری و سرویس بهداشتی استادیوم خراب بود میگفتیم درست میشود ولی نشد.
بلیتفروشی افتضاح بود و همیشه درگیر بازارسیاه بودیم، گفتیم درست میشود ولی نشد.
بازیکنها و مربیان خارجی بیکیفیت خریدند و پول مملکت را به باد دادند، گفتیم درست میشود ولی نشد.
مدیران نالایق به کار گماشتند، گفتیم درست میشود ولی نشد. دلمان خوش بود تیم ملیمان از پس چهارتا تیم شیخنشین برمیآید که آن هم دیگر نیامد.
خلاصه ما روزها و ماهها میگذشت و ما بزرگ میشدیم ولی فوتبال ایران بزرگ نمیشد. همانطور بچه ماند و بچگانه رفتار کرد.
تا اینکه امسال دیگر اختلاف سنیمان خیلی زیاد شد. گزارشگران خوب از تلویزیون رفتند، انتخاب مربی تیم ملی همه را مایوس کرد.
باشگاه حرفهای ما قهر کرد و سر بازی نیامد. اتوبوس آن یکی تیم خراب شد. هنوز برق ورزشگاه میرود. هنوز سقف آن چکه میکند. بازیکنها ناز میکنند و…
راستش را بخواهید، این روزها گاهی که کسی دور و برمان نیست، خیلی آرام طوری که کسی متوجه نشوداز خودمان میپرسیم: واقعاً چی به ما میدن که حرص اینها را میخوریم؟
فوتبال نگاه کردن تنها دلخوشی جوان ایرانی نیست. شما میخواید فوتبال نگاه کردن تنها دلخوشیش باشه چون پول خوبی توش هست براتون. وگرنه با پول همین مربی هایی که میارید میشد تو شهرها کلی سالن ورزشی زد جوان بره خودش بازی کنه شب هم بیاد فوتبال درجه یک خارجی ببینه. منافع شما در اینه.
— لوآر (@be89ni) December 17, 2019
پایان