روزی که آرایشگر شدم؛ خاطرات یک مادر و دختر در روزهای قرنطینه
روزی که آرایشگر شدم؛ خاطرات یک مادر و دختر در روزهای قرنطینه
قسمت دوم
پایگاه خبری گلونی راضیه حسینی: من نمیدانم در این فیلمها چطور موهای دختربچهها همیشه منظم و صاف و شیک است؟
حتماً شما هم دیدهاید. بچه صبح از خواب بلند میشود موهایش صاف و براق با یک نسیم ملایم تاب میخورد و بعد با لبخندی زیبا به سمت پدر و مادرش میرود.
حالا دختر من صبح که از خواب بیدار میشود انگار کل شب مشغول جنگ و دعوا با موهایش بوده و سرآخر هم معلوم نیست کدامشان پیروز شدهاند.
بگذارید چندتا از دردسرهای موهای بلند برای دختربچهها را بگویم تا فرق فیلم و واقعیت را متوجه شویم.
در حمام داد میزنند «مامان این چرا کف نمیکنه؟ خسته شدم… مامان بیا گره خورد باز نمیشه… مااااماااان چرا کف روی موهام نمیره هر چی میشورم بازم کف داره.»
بیرون از حمام و موقع سشوار زدن چهل و پنج دقیقه باید وقت بگذاری تا موها را خشک کنی.
موقع خواب «مامان گرمم شد، گردنم عرق میکنه، چرا کوتاهش نمیکنیم؟»
صبح وقتی از خواب بیدار شد «مامان میشه برام شونه کنی بلنده گره خورده نمیتونم شونه کنم.»
روزی که آرایشگر شدم
در یکی از صبحهای دلانگیز قرنطینه بود که تصمیم گرفتم به تمام این مشکلات خاتمه دهم.
دیگر طاقت نداشتم تا منتظر باز شدن آرایشگاهها بمانم، پس دست به کار شدم، یک سرچ کوتاه در اینترنت کافی بود تا حساب کار کوتاه کردن مو دستم بیاید. یا لااقل اینطور فکر کنم که دستم آمده.
شانه و قیچی، مواد لازم این کار بودند. طبق دستور، اول جلوی مو را کوتاه کردم و بعد رسیدم به پشت مو.
همه چیز خوب و عالی پیش رفت. البته جز قسمتهایی از پشت مو که هر کاری کردم میزان نشد.
ولی خیلی مهم نیست مهم آرامش خیالی است که بعد از این هم من و هم دخترم داریم. سشواری که فقط پنج شش دقیقه طول میکشد.
شامپویی که دیگر نه زیادی کف میکند و نه کم و صبحهایی که دخترم خودش موهایش را شانه میکند.
شاید هرگز تصور نمیکردم دست به کار شوم و مو کوتاه کنم. اما قرنطینه که باشی و البته مجبور، تصوراتت به هم میخورد.
امیدوارم دوران قرنطینه زودتر تمام شود و کرونا از بین برود. راستش نگران تصورات دیگرم هستم.
پایان پیام
کد خبر : 162102 ساعت خبر : 1:32 ب.ظ