بهمن ایزدی مدیر کانون سبز فارس طی نامهای از مصائب محیط بانان نوشت
به گزارش گلونی بهمن ایزدی در مقدمه کتاب «از چوبه دار تا سایه مجنون» از محیط بانان نوشت:
بهمن ایزدی از محیط بانان نوشت:
به نام او
وقتی که به آثار مکتوب، باورها، آثار باستانی و فرهنگی بهجای مانده کهن، حجاریهای نقشگرفته بر سنگها، معماریهای گوناگون، ادبیات کهن فرهیختگان قدیم، مراسمهای آئینی و… کهن زادبوممان ایران عزیز نگاهی گذرا میاندازیم، درمییابیم که از گذشتههای بسیار دور و از پس هزاران سال سر زدن مکرر خورشید مهربان بر پهنه فلات ایران، آنچه موجب دوام پایدار ایرانیان شده است، شناخت عمیق عناصر و پدیدههای طبیعی است که همواره نقش آب، خاک، باد، آفتاب و نور را با نظام رفتاری و باورهای قلبیشان درآمیخته است.
پیشینیان ما از پی قرنها و هزارهها، با پایبندی به قوانین هوشمندانه نوشته و نانوشته، پیوسته بهطور عملی بهمنظور ارتقاء سلامت شاخصهای استمرار حیاتشان به طبیعت، تنوع زیستی و منابع پایه احترام میگذاشتند و برای حفظ آنها از هیچ کوششی دریغ نمیکردند تا جایی که در لطیفترین حالت روحیشان، آنها را مقدس و حراست از پدیدههای طبیعی کشور را از مهمترین فعالیتهایشان میدانستند.
لذا از همین روست که در تمامی نقاط مختلف ایران، نشانههای ارزشمندی در خصوص توجه به بومسازگان و کارکردهای متعادل آن داشتند. لذا از همین رو است که داریوش در کتیبههای تختجمشید دعا میکند و از اهورامزدا آرزو مینماید که ایران را از تعرض دشمن، خشکسالی و دروغ محافظت نماید.
در گذشته ایرانیان خود را بخشی از طبیعت و اکوسیستم میدانستند و باور داشتند که برای استمرار سلامت زیستیشان بایستی به سایر عناصر و پدیدههای طبیعی احترام خاصی بگذارند.
و در راستای حفاظت کمی و کیفی آنها اهتمام ورزند. بنابراین حفظ تعادل و توازن بوم ناحیههای گوناگون و حراست از منابع بیش از برداشت غیراصولی از آنها اهمیت داشته است.
کهن زیستمندان ایران با پایبندی به حرمت طبیعت به این مهم پی برده بودند که در قوانین تعادلی محیط زیست و زیستمندانش دخالت ننمایند و با طبیعت بهطور مسالمتجویانه و احترامآمیز برخورد نمایند. آنها میدانستند که حفاظت از طبیعت و پدیدههایش، از شاخصهای سازگاری و سلامت در زیستبومشان است.
بنابراین نیاکانمان در کسوت حافظان ارزشهای طبیعی، در راستای حراست از عناصری که خود را وابسته به آنها میدانستند تلاش مینمودند و با توجه به اسناد تاریخی موجود، این مهم بهعنوان باوری ذاتی همواره در اندیشه و رفتارشان با طبیعت عجین شده بود و آنگونه که تاریخ و اسطورههای ایران گواهی میدهند و از هزاران سال پیش حفاظت از محیطزیست و منابع پایه بهطور عملی بخش مهمی از امنیت ملی محسوب میگردید.
لذا از همین رو است که موجب گردیده از دیرباز ایرانیان به طرق گوناگون فرهنگ حفاظت از آخشیجان و عناصر حیات را در باور و رفتار خود عینیت بخشند و بهطور ویژه برای کسانیکه در راستای حفاظت از آب، خاک، جنگل و … اهتمام میورزیدند، جایگاه خاصی قائل شوند.
قطعاً کهنه محیطبان این مرز و بوم، زندهیاد اسکندر فیروز نیز از جمله کسانی است که در طریق حفاظت از بومسازگانهای مختلف کشور جانانه تلاش نمود. وی با تکیه بر باورهای مقدس پیشینیانمان چنان تلاش نمود که عملاً موجب گردید تا آئینهای کهن دوستی و صلح با طبیعت و زیستمندانش در سرلوحه حفاظت جدی از ارزشهای سرزمینیمان قرار گیرد.
پس از اینکه اولین مقررات قوانین شکار در تاریخ ۱۸/۲/۱۳۰۷ تدوین و تصویب شد، سالها بعد توسط زندهیاد اسکندر فیروز در مورخ ۱۴/۱۲/۱۳۵ مقررات مشخص و دربرگیرندهای در زمینه حفاظت از حیاتوحش تدوین و سپس توسط مجلس وقت به تصویب رسید و متعاقباً کانون شکار و صید تشکیل گردید. آن زندهیاد چندین سال بعد بهمنظور محقق نمودن برنامههای حفاظت از طبیعت و تنوع زیستی در مورخ ۱۶/۳/۱۳۴۶ سازمان شکاربانی و نظارت بر صید را جایگزین کانون شکار نمود و آن سازمان با آموزش شکاربانان فعالیت خود را در سطح کشور و در مناطقی با نام پارکوحش آغاز نمود.
از سال ۱۳۵۱ خورشیدی با مطرح شدن موضوعات مربوط به محیط زیست در سطح جهان، سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تغییر عنوان یافت و زندهیاد اسکندر فیروز بنیاد سازمان حفاظت محیط زیست ایران را تأسیس نمود و با اجرای قوانین محیط زیست، فعالیت خود را با همکاری سازمانهای بینالمللی استمرار بخشید و متعاقباً مناطق چهارگانه را تحت مدیریت سازمان محیط زیست قرار داد.
لذا ضرباهنگ رسمی ایجاد مدیریت حفاظتی از طبیعت و محیط زیست با گامهای هوشمندانه اسکندر فیروز و همکاران وی، استاد هوشنگ ضیایی، استاد بیژن فرهنگ درهشوری و… طنینانداز شد و بسیاری از علاقهمندان طبیعت توسط آنان آموزش دیدند و در صف دفاع و حراست از بومسازگانهای مختلف کشور قرار گرفتند.
پس از دههها تلاش بانیان امور حفاظت در محیط زیست کشور، به نتایج ارزندهای درخصوص مدیریت اجرایی حفاظت رسیدیم که رفته رفته صدها نفر در کسوت شکاربان و محیطبان در صف مقدم پایش از ارزشهای زیستی ایران قرار گرفتند و در پی آن هماکنون شاهد حضور حافظان و مدافعان کوشا و گرانسنگی به نام «جامعه محیطبانان کشور» هستیم. محیطبانانی که برای حراست از جنگل مختصرمان، غزالهای بیپناهمان، پرندههای خستهبالمان و یوزهای دشتهای تنهاییمان و… تکیهگاه هستند.
جامعه محیطبانان کشور با ازخودگذشتگی در راستای باورهای قلبی متأثر از یادگارهای پیشینیانمان، از تنوع زیستی و منابع کشور نه بهعنوان شغل بلکه در کسوت علاقهمندان به هویت ملی، طبیعی کشور از زیگونگی و منابع آب وخاک حفاظت کنند.
تلخ و شیرین سوابق اجرایی آنان در امور حفاظت از مناطق چهارگانه و شاهدان عینی پَرپَر شدن ۱۲۲ تن از همکاران شریفشان، توشهای از تجربیات آنان است که برای همگان عبرتآموز و آموزنده است.
بارها و بارها در سرمای استخوانسوز زمستان و در گرمای زمینهای تفتیده تابستان، در فراخ دشتها، شکافهای سخت صخرهها، رودهای خروشان و… شاهد تلاش محیطبانانی بودهام که با تحمل هفتهها دوری از خانواده و شرایط زندگی عادی، با پذیرفتن شرایط سخت کاری و در زیر رگبار آتشین غاصبان و زیادهخواهان طبیعت و تنوع زیستی، به تنها چیزی که فکر میکنند حفاظت از تنوعزیستی مظلوم و طبیعت بیپناهمان بوده است.
بارها شاهد سوگ و اشکهای آنان در پی آخرین وداع با همکاران شهیدشان در بلندای وطن بودهام و باز هم دیدهام که همچنان با مهر و صلابت، طریق متعالی آن رهیدگان را میپویند و پرچم آرمانشان را برفراز نگه میدارند.
بارها به درد و دلهایشان گوش دادهام که عاجز از همهجا و با تحمل شرایط سخت متأثر از کمبود پرسنل و تجهیزات حفاظتی، از اوقات شخصی و امکانات فردیشان زدهاند تا به خیل شهیدان حفاظت از جایجای وطن بگویند که هوز در گرد گذرشان ره میپویند و به ارتقاء سلامت محیط زیست و جامعه میاندیشند و عمل میکنند.
همانگونه که میدانید براساس استاندارد قوانین حفاظت بینالمللی، یکنفر محیطبان بایستی حداکثر از یکهزار هکتار اراضی تحت مدیریت سازمان محیط زیست، حفاظت نماید. لذا با توجه به وسعت مناطق تحت مدیریت سازمان محیط زیست، هماکنون یک محیطبان به اندازه چهار نفر در راستای امور حفاظت تلاش مینماید و این مهم نشانگر تحمل فشارهای گوناگون بر اثر عدم وجود متناسب محیطبانان در عرصههای حفاظتی کشور است و همین موضوع موجب شده است که جامعه محیطبانان کشور از خاطرات تلخ و شیرین و آموزندهای برخوردار گردند که کمتر کسی آن را شنیده یا به آن فکر کرده است.
زندهیاد سید حسام حسینی، مدیرکل وقت محیط زیست فارس که حدود ۴۰ سال سابقه تلاش در مدیریت سازمان را داشت، از جمله کسانی بود که در طول مدت تلاشش در مناطق چهارگانه کشور، دارای مجموعه ارزندهای از وقایع و خاطرات آموزنده در امر حفاظت بود که هرکدام به جای خودش بسیار ارزشمند و عبرتآموز بود. بارها از وی درخواست کردم که خاطراتش را برای حفظ در حافظه تاریخ و درک بیشتر مردم از واقعیات مدیریت حفاظت، مکتوب نماید.
بهمن قبادی در ادامه نوشت:
او فرصت را به زمان دیگری موکول کرد تا عمرش کفاف نداد و من همچنان حسرت فقدان کتاب خاطرات گرانسنگ او را میخورم با اینهمه زمانی که متوجه شدم فرهیخته و حامی طبیعت کشورمان جناب آقای امیرحسین بختیاری عزیر، مدیر انتشارات ایرانشناسی که در کسوت فعال جامعه فرهنکی و محیط زیست کشور قلم و قدم میزند و همواره چراغ شناخت واقعیتهای ارزنده تلاشهای اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی را هموار مینماید، در این کتاب، خاطرات شور و شیرین و آموزنده محیطبانان را به زینت طبع آراسته بسیار مسرور شدم از اینکه آحاد مردم کشور به واگویهها و اتفاقاتی آشنا میشوند که در واقع بخش زرینی از فعالیتهای ناگفته جامعه محیطبانان برای حفظ زیگونگی و ارزشهای بیوسفر در ایران است.
در خاتمه برای جامعه محیطبانان و تمامی کسانی که در راه حفظ ارزشهای سرزمینی ایران تلاش میکنند، سر تعظیم فرو میآورم و آرزومندم با حمایت بیش از پیش برنامهریزان کشور از جامعه محیطبانان، آنان را تحت حمایت قرار دهند و همچنین با ایجاد بسترهای فرهنگی مشارکتمدار، زمینه ارتباط بیشتر برنامهها و اهداف سازمان حفاظت محیط زیست را با آحاد مردم برقرار نمایند تا در آینده نه چندان دور به جای حفاظت فیزیکی صرف از مناطق چهارگانه، با حضور جدی مردم در فرآیند برنامههای حفاظتی با ایجاد ستادهای مدیریت حفاظت مشارکتی در زمینه حراست از زیگونگی و منابع پایه کشور کوشش نمایند و فاصله دیرینه سال مدیریت حفاظت با طبقات گوناگون جامعه مرتفع گردد.
با سپاس
بهمن ایزدی
مدیر کانون سبز فارس
پایان پیام
تغییر اقلیم خشک ایران با احیای دریای لوت یا دریای تتیس سابق :
مطلب اول : کویر مرکزی ایران گرمترین نقطه آفتابی ثبت شده در سطح کره زمین با دمای ۷۴ درجه سانتیگراد است و عدم استفاده از انرژی خورشید خسارت بزرگی برای ما است .
مطلب دوم : وسعت کویر مرکزی ایران بیشتر از چهار برابر خلیج فارس می باشد .
مطلب سوم : گودترین منطقه کویر با دارا بودن عمق متوسط ۶۰ متر در حدود ۱۰ متر از عمق متوسط خلیج فارس عمیق تر است .
مطلب چهارم : کویر بستر نفوذ ناپذیر دارد و آب های سطحی نمی تواند به لایه های زیرین زمین نفوذ کند و آبهای زیر زمینی یا ژرف را شور نمی کند و کویر دارای رشته کوههای مرتفع نیست یعنی دارای گسلهای عظیم نیست و قبلا بستر دریای کم عمق تتیس بوده است و هم اکنون با لحاظ اینکه تقریبا هر سه الی چهار سال یکبار در کویر باران می بارد ، در گودترین جای کویر یعنی در انتهای رودشور با کنار زدن تنها یک متر از سطح ماسه به آب شور می رسیم .
مطلب پنجم : در مواقعی که کویر هوای بسیار گرم دارد یعنی بهار و تابستان ، وجود ارتفاعات افغانستان سبب وزش هوای خنکتر بسمت کویر مرکزی ایران می شود و از آنجا باد گرم به اغلب استانهای مرکزی و شرقی ایران عزیز می وزد که یک نمونه مشهور آن باد ۱۲۰ روزه سیستان است که با انتقال آب شور دریای عمان به کویر مرکزی ایران و ایجاد دریای مصنوعی لوت بجای کویر لوت ، سبب افزایش رطوبت در منطقه کویر مرکزی ایران می شویم و بجای وزدیدن باد گرم و خشک ، باعث وزیدن هوای مرطوب بسمت سمنان و تهران و قم و کرمان و یزد و سیستان و بلوچستان و … می شود و حداقل در ۴ ماه بسیار گرم سال عملا کویر از حالت یک #کولر همیشه روشن #بدون_آب با #باد_گرم تبدیل به یک کولر همیشه روشن و پر آب با وزش هوای مرطوب و خنک می گردد .
مطلب ششم : مهندسان ایرانی با اجرای حداقل ۶ خط لوله انتقال آب شیرین از دریا به خشکی و همچنین اجرای خطوط انتقال گاز و نفت خام گوگرددار و میعانات گازی ثابت کرده اند که توانایی انتقال آب شور ارزان و بی منت و بی پایان دریای عمان را بوسیله خط لوله به سمت کویر مرکزی ایران دارند و می توانند تضمین دهند که در بین راه نشتی رخ ندهد و باعث شور شدن آبهای زیرزمینی در مسیر انتقال آب شور نشود .
مطلب هفتم : پس از ایجاد دریای لوت بمرور زمان آب دریای مصنوعی لوت شورتر می شود و کم کم امکان پرورش ماهی در آن از بین می رود که می توان این مساله را قبول کرد یا درغیر اینصورت راهکار وجود دارد و آن بازچرخانی آبهای شور است یعنی آبشور را به دریای عمان است بدینصورت که آب به کویر پمپاژ شود و بعد از چند سال که حجم آب به حد مطلوب رسید شروع به همزمان هم پر کردن و هم تخلیه کردن آب به دریای عمان کرد تا آب بازچرخانی شود و شورتر نشود و همچنین راه های کمک به کاهش شوری ، ایجاد کارخانه های استحصال نمک و همچنین ایجاد کشتزارهای وسیع دانه روغنی سالیکورنیا می باشد . کشت گیاه شورزی سالیکورنیا در اطراف آب باعث کمک به خودکفایی ایران در تولید روغن خوراکی با کیفیت می شود و همچنین به خودکفایی در تامین علوفه دام کمک می کند و همچنین تولید نمک سبز بسیار گرانبها را سبب می شود .
مطلب هشتم : به خواست خدا ، هزینه این کار در ابتدا اگر تامین شود در ادامه خودش درآمد تولید می کند مانند ارزش افزوده زمین های کنار آب و پرورش ماهی و میگو و آرتمیا و استحصال نمک و تولید روغن خوراکی و کنجاله و علوفه و نمک سبز سالیکورنیا و گردشگری درآمدزا هستند . همچنین خسارتهای بادهای ۱۲۰ روزه کاهش می یابد همچنین سرعت بیابانزایی کاهش می یابد و می توان در کنار مالچ پاشی از روش کاشت درختچه و نهال هم بیشتر استفاده کرد . همچنین افزایش رطوبت در اطراف دریای مصنوعی لوت باعث کمک به سرسبزی و متراکم شدن جنگل ها و کاهش آلودگی در شهرهای اطراف و کاهش تعطیلی بخاطر گرد و غبار می شود و همچنین باعث افزایش بارش در سطح کشور می شود و باعث افزایش درآمد عمومی جامعه است . و می توان ادعا کرد این پروژه درآمد کلانی برای دولت و ملت ایران اسلامی فراهم می کند .
مطلب نهم : وسعت دریای مصنوعی لوت با میزان تزریق و برداشت آب از آن قابل کنترل است و بنابراین می توان این طرح را در حد یک دریاچه مانند دریاچه ارومیه انجام داد و بمرور زمان اقدامات باستانشناسی و استخراج معدن و … را انجام داد ، سپس بر وسعت آن دریاچه افزود تا تبدیل به دریا شود .
مطلب دهم : ایده اولیه این طرح از سال ۱۳۵۶ توسط آلمانها مطرح شده است و در مجلس ها و دولت های مختلف مورد بحث قرار گرفته ولی هنوز تصمیم گیری نشده است . قطعا گروه کارشناسان #غربگرا و کارشناسان #ما_نمی_توانیم و کارشناسان #نفوذیهای_زیست_محیطی و کارشناسان #بیابان_دوست_افراطی مخالف این طرح هستند و تا امروز مانع از شروع این #ابر_پروژه_ملی شده اند .
استفاده از مطلب با ذکر یک صلوات آزاد