جنگ کتاب در طول تاریخ؛ هر کتابی نخوانیم
از کودکی در گوش ما خواندهاند که کتاب، یار مهربان است و خواندنش موجب فرهیختگی.
وای بر آنان که در قربانی کردن برای اوراق مقدسش کم کاری میکنند.
به گزارش گلونی اصلا آنها که کتاب نمیخوانند، یکسره سوار بر مرکب جهلاند و آنهایی که اهل مطالعهاند، بدون شک صاحب فضل و حکمت و دانش زیادی هستند.
پس ما نتیجه گرفتیم که خواندن این اوراق مکتوبی که صحافی شدهاند و اسم کتاب رویشان گذاشتهاند، تنها کار مورد نیاز برای رسیدن به فرزانگی است و بس!
ای کاش مغزمان فلج میشد تا نمیتوانستیم چنین نتیجهای بگیریم.
حاصل نتیجهگیری ما الان شده اینکه آدمها میآیند و کنار ماگ قهوهشان کتابی میگذارند و ما روبرویشان تعظیم میکنیم؛ چون آنها فرهیختهاند و لایق تعظیم.
از کجا میدانیم فرهیختهاند؟ مگر آن کتاب کنار ماگ، سندی کافی برای اثبات فرهیختگی ایشان نیست؟
یک بار بنده جسارت کردم و به یکی از این عزیزان تعظیم نکردم.
چون به نظرم آمد کتاب کنار ماگشان کتاب خوبی نیست.
به من حملهور شدند که: «تو چطور جرئت میکنی که چنین جسارتی مرتکب شوی؟ مگر نمیدانی کتاب چیزی مقدس است و به همین خاطر اصلا کتاب بد وجود ندارد؟»
تازه همهاش این نیست. مادرم تعریف میکند که: «قدیمها پشت کتاب خواندن هدفی بود و آنها کتابی میخواندند تا چیزی یاد بگیرند و چیزی بفهمند.»
جنگ کتاب در طول تاریخ؛ هر کتابی نخوانیم
اما این قضیه را دیگر همه فراموش کردهاند و صرفا کتاب را میخوانند که خوانده باشند و اگر کسی ازشان پرسید فلان کتاب را خواندهاید، بگویند: «بله.»
اگر یادشان بود که نمیآمدند همزمان جنایت و مکافات و من پیش از تو را به عنوان بهترین کتابهایی که خواندهاند معرفی کنند.
اما الان، در نهایت اعتماد به نفس چنین میکنند و اگر قدری دقت کنید، متوجه میشوید که رنگ این کتابها با پردهها ست شده.
نشانهی دیگر این فراموشکاری، این است که جدیدا در مذمت کتابهای الکترونیکی و کتاب صوتی میگویند؛ چون به ساحت مقدس ورقهای کتاب توهین کردهاند.
همینها را اگر به زمانی که تازه ماشین چاپ اختراع شده بود ببرید، احتمالا در مذمت کتاب چاپی میگویند چون اصلا نسخه خطی کتاب حال و هوای دیگری دارد.
الان دیگر در کنار این مسئله که چرا عدهای نسبت به کتاب خواندن بیتوجهی میکنند، مشکل دیگری داریم از طرف کسانی که به این مهم، توجه میکنند و آنقدر کتاب را مقدس کردهاند که دیگر کسی یادش نیاید که در گذشته، کتابها هم در نهایت یک رسانه بودند برای اینکه حرفهای نویسنده را به آدم برسانند و صرف مکتوب بودن، آن حرفها را ارزشمند نمیکند.
الان هم اصلا عصر ارتباطات است. زمان بلعمی که نیست تا بیاییم بگوییم: «هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد.» اصلا شاید وقتش رسیده که آن نتیجهگیری را عوض کنیم و به این نتیجه برسیم که هر کتابی نمیتواند آدم را به سمت فرزانه شدن ببرد.
اصلا یکسری کتابها حتی ارزش یک بار خوانده شدن را هم ندارند و به نصفهشان که میرسی، لازم میبینی آن را بگذاری کنار. اصلا چه میدانم. خدا عاقبت همهمان را به خیر کند.
پایان پیام
نویسنده: ساینا محمدیان