خرم آباد شهر پروژه های تخیلی و ناتمام
چند روز پیش از از کنار محلی گذشتم که قرار بود بزرگترین آبشار مصنوعی خاورمیانه در آن ساخته شود ولی حالا تبدیل شده است به یکی از بزرگترین زبالهدانیهای غرب کشور.
به گزارش گلونی خرم آباد پر از پروژههای کلنگ خورده و نیمهکاره رها شده است.
دهها پروژه گردشگری و تجاری در این دو دهه شروع شده است ولی به سرانجام نرسیدهاند.
بیشتر این طرحها در حد تخریب محل و کلنگزنی هستند. یعنی حتی تجهیز کارگاه هم در بسیاری از این پروژهها انجام نشده است.
همین موضوع نشان میدهد که مدیران شهرداری، معاونت عمرانی استانداری و یا نهادها و ادارات کلی که این پروژهها را شروع میکردند به خوبی میدانستند که این کلنگزنیها صوری است و پایان خوشی ندارند.
در مورد همین پروژهای که ابتدای یادداشت آورده شد در گلونی بسیار نوشتیم.
هتل صخره ای هم که دیگر گفتن ندارد.
حتی به آن لقب پروژه تخیلی گذاشتیم. عیدی بیرانوند شهردار وقت با این پروژه و چند پروژه دیگر تبلیغات زیادی را برای خود آغاز کرد ولی حالا میبینیم که توخالی بوده است.
دیگر شهرداران هم همین روند را کموبیش داشتهاند.
به نمونههای زیادی میشود اشاره کرد از جمله ساختمان جدید استانداری در بام خرم آباد و برجهای دوقلو که در بهترین ملک موجود در شهر خرمآباد یعنی میدان کیو و همسایه با مجموعه گردشگری کیو شروع شد.
بازوند استاندار وقت لرستان و کنونی کرمانشاه روی این پروژهها مانور زیادی کرد. هردو این پروژهها هم اکنون تعطیل شدهاند.
ساختمان غیر ضروری استانداری که با لجاجت بازوند در بدترین نقطه از نظر پدافند غیر عامل و با هزینه بالایی ساخته شد، حالا روی هواست.
برجهای دوقلوی کیو هم پس از بتن ریزی چند طبقه زیرزمین و همکف و ساخت چند واحد تجاری مجاور خیابان انقلاب نیمهتمام رها شده است.
اگر هم پروژهای در این شهر به پایان میرسد میشود پل شهدای حاج عمر که یک خطر بالفعل برای منطقه بزرگی از شهر شده است.
خرم آباد شهر پروژه های تخیلی و ناتمام
گذشته از تخیلی، غیرضروری، کارشناسینشدن و تامین اعتبار نشدن این پروژهها، یک دلیل تاسفآور دیگر هم وجود دارد که خرمآباد را به شهری نیمهخراب تبدیل کرده است.
در این شهر هیچ مدیری که جای مدیر دیگری مینشیند، علاقهای به تکمیل پروژههای در حال اجرا ندارد. در همه نمونههایی که گفته شد رد پای این تفکر دیده میشود.
اینطور به نظر میرسد که ادامه کار مدیران سابق کسر شان و یا درجا زدن به حساب میآید.
شاید هم دلیل دیگرش این باشد که میخواهند یک پروژه تمام و کمال به نام خودشان باشد و شریکی نداشته باشند.
باید گفت همین پروژهها که بی سرانجام ماندهاند هم کار شگفتانگیزی نبودهاند و در مقایسه با پروژههای عمرانی اجراشده در دیگر شهرها ناچیز و خرد هستند. اما در خرم آباد توانایی به سرانجام رساندن این پروژهها هم وجود ندارد.
البته این نکته باید ذکر شود که منظور از دیگر شهرها، کلانشهرهایی مثل تهران، اصفهان، تبریز یا مشهد نیست.
حتی خرم آباد سالهاست که با مراکز استانهای همسایه خود مثل همدان، کرمانشاه و اهواز هم قابل مقایسه نیست.
خرم آباد و وضعیت عمرانی آن اکنون در سطح شهرهای درجه ۳ کشور است و واقعیت این است.
پایان پیام
نویسنده: محمد پورخداداد