زرنگی کردم همه پولم را یکجا سوسیس و کالباس خریدم!

زرنگی کردم همه پولم را یکجا سوسیس و کالباس خریدم!

به گزارش گلونی تصور کنید یک چیز مسخره خریده‌اید و الان آن چیز مسخره گران شده است.

یا همین‌طور الکی یک زمین، ماشین، مقداری طلا و… خریده‌‌اید و حالا گران شده است. درباره این موضوع چه می‌نویسید؟

این موضوع، تمرین کلاس طنزنویسی با رضا ساکی است که به صورت آنلاین در گلونی برگزار می‌شود.

برخی از مطالب شرکت‌کننده‌ها را با هم می‌خوانیم:

زرنگی کردم همه پولم را یکجا سوسیس و کالباس خریدم!

ساعت ۵ صبح بود که با صدای جیغ و داد از خواب ناز بیدار شدم.

از پنجره نگاه کردم، یک گله آدم از روی دیوار خودشان را پرت کردند وسط حیاط.

تا به خود بجنبم، درب خانه را شکستند و به داخل سرازیر شدند.

پرهایم ریخته بود. با یک شورت مامان دوز و چشم‌هایی از حدقه در آمده هاج و واج نگاه‌شان می‌کردم.

ماچ و بوسه‌ای بود که از سر، صورت، دست، پا و جاهای مختلف بدنم می‌شد.

تنها کاری که از دستم برمی‌آمد چنگ زدن به کش شورتم بود.

داد زدم غضنفر پیچ، هلدینگ غضنفر پیچ …

در یک آن همه‌ مثل میگ‌میگ از جلوی چشمم محو شدند.

دو ماه پیش که رفتم شرکت مثلثی غضنفرپیچ، مطمئن بودم که با داشتن یک گله فامیل، موفقیت بزرگی در پیش دارم.

اما فکرش را نمی‌کردم صاحب ۹۰۰ میلیارد تومان پول شوم.

ساز و کار مثلثی این شرکت، تا حدودی شبیه به مثلث عشقی سریال‌های ترکی است.

تو پول می‌دهی به یکی دیگر، یکی دیگر پول می‌دهد به تو، هردو پول می‌دهید به یکی دیگر…

اما غضنفرپیچ یک فرق اساسی با سریال‌های ترکی دارد.

۱۰ میلیون تومان می‌دهی، در عوض تا آخر عمرت می‌توانی همه پولت را سوسیس و کالباس بخری.

البته من زرنگی کردم همه پولم را یکجا سوسیس و کالباس خریدم.

محصولات‌شان آن‌قدر ارزان است که به اندازه سه کامیون هجده چرخ، سوسیس و کالباس تحویلم دادند.

چون خودم رژیم الاغی بودم به فک و فامیل پیغام فرستادم که خیرات اموات، نذر سوسیس و کالباس دارم.

آن‌ها هم که نخورده، با قابلمه آمدند و همان روز قال قضیه کنده شد.

شهر قرنطینه شد.

یک ساعت بعد شنیدم همه‌شان راهی بیمارستان شدند.

از آنجایی که قوم ما مدال جهانی زاد و ولد را گرفته، تمام بیمارستان‌های شهر پر شد.

وزارت بهداشت اعلام کرد دیگر جایی برای بستری بیماران کرونایی نداریم.

دولت وضعیت اضطراری اعلام کرد.

حتی ستاد ملی کرونا گفت بیماری این قوم از کرونا هم بدتر است.

هشتگ در خانه بمانید دو، به راه افتاد و شهر قرنطینه شد.

تنها یک‌ صدم از اعضای فامیل یعنی هزار نفر‌ مردند و عزای عمومی اعلام شد.

زنده مانده‌های فامیل آمدند سراغم که شرحه شرحه‌ام کنند.

گفتم امانم بدهید. چرا من را مسبب معده‌های بی‌کیفیت خود می‌دانید؟

همه سکوت کردند و من ادامه دادم.

آن‌هایی که مرده‌اند معده‌های‌شان به غذای باکیفیت عادت نداشت.

اما برای شما هنوز جای امیدواری هست.

شما زنده‌اید، چون حداقل یکبار غذای باکیفیت در زندگی‌تان خورده‌اید.

حالا هم برای تقویت معده‌های بی‌کیفیت‌تان باید روزی یکبار از محصولات غضنفرپیچ بخورید.

از آنجایی که سکوریتی شرکت بالاست و می‌دانستم کد معرف می‌خواهند، به آن‌ها گفتم که باید اسم من را بگویید.

آن‌ها هم رفتند ۱۰میلیون تومان پول دادند و با نام من، عضو هلدینگ غضنفرپیچ شدند.

شرکت هم چون منصف بود از هر ۱۰ میلیون تومان، ۹ میلیون را به عنوان پورسانت به حسابم می‌ریخت.

این یعنی شرکت برای نیروی‌کاری و متخصص خود ارزش قائل است.

بله! من به عنوان یک اقتصاددان و کارآفرین برای رسیدن به این جایگاه تا پای جان تلاش کردم.

علاوه براینکه معده‌های فک و فامیل را باکیفیت کردم، تعدادشان را هم به حد نرمال رساندم.

نوبت اهالی محل است که معده‌هایشان را باکیفیت و تعدادشان را نرمال کنم.

پایان پیام

نویسنده: ساناز فرمند

کد خبر : 174361 ساعت خبر : 8:54 ب.ظ

لینک کوتاه مطلب : https://golvani.ir/?p=174361
اشتراک در نظرات
اطلاع از
0 Comments
Inline Feedbacks
نمایش تمام نظرات