️حقيقت در دنيای پساحقيقت
به گزارش گلونی جواد دلیری در ماهنامه مدیریت ارتباطات شماره ۸۷ نوشت:
در عصر جديد، رسانهها با یکدیگر آمیخته شدهاند و رسانه ابزار قدرت است. جهان نوین و فناوریهای نوین، آن را در اختیار تکتک مردم قرار داده و آنها را قدرتمند ساخته است؛ آنقدر قدرتمند که میتوانند غیرممکن را تصور کنند و به این تصور جامۀ عمل بپوشانند.
رسانههای نوین مخاطبانی پراکنده و متنوع به وجود آوردهاند که دیگر نمیتوان آنان را انبوه با توده نامید، زیرا دیگر پیامی واحد دریافت نمیکنند و با انبوهی از پیام مواجه هستند که یکدستی و یکپارچگی را از آنان گرفته است.
️حقيقت در دنيای پساحقيقت
اما، حقيقت امروزه هزار رنگ دارد، روزبهروز هم وجوه ديگری از آن رخ مینمايد و ماه مجلس میشود. يكی از اين جنبههای تازه مكشوف شده رسانه، اصطلاح جديد «پساحقيقت» است.
واژهنامۀ آكسفورد، بنا بر روال هر سالۀ خود، براي سال ۲۰۱۶ واژهای جديد برگزيد كه اين بار قرعه به واژۀ پساحقيقت افتاد.
گويا پساحقيقت را نخستين بار نمايشنامهنويسی در توصيف جنگ اول خليجفارس به كار برده است؛ جنگی كه بوش پدر راه انداخت و به بهانۀ اشغال كويت به عراق حمله كرد و برای نخستين بار مردم آمريكا پخش زندۀ آن را از تلويزيون تماشا كردند.
معنای واقعی پساحقيقت را انگليسیزبانها تازه بعد از ترامپ و برگزيت كشف كردند.
بنا بر گزارش واژهنامۀ آكسفورد، در سال ۲۰۱۶ دو هزار درصد بيشتر از سال قبل از اين واژه استفاده شده است.
آكسفورد اين كلمه را صفتي تعريف كرده است كه «به شرايطي مرتبط يا وابسته است كه در آن حقايق عينی در مقایسه با حرفهای برانگيزندۀ احساسات و باورهای شخصی تأثير كمتری دارند».
مدير لغتنامههای آكسفورد در این باره گفته است: «انتخاب واژۀ سال، گفتمان سياسی و اجتماعی غالب سال را نشان میدهد. واژۀ پساحقيقت به خاطر افزايش استفاده از شبكههای اجتماعی بهعنوان منبع دريافت اخبار و بیاعتمادی فزاينده به واقعيتهای عينی كه توسط بنگاههای بزرگ ارائه میشود، برای مدتی موقعيت زبانشناختی خودش را حفظ خواهد كرد».
اين يعنی ما در زمانۀ پساحقيقت زندگی میكنيم؛ جايی كه حقيقت تحتالشعاع بازی با احساسات قرار میگيرد و دچار وارونگی میشود، دنيايی كه در آن يك جنايتكار جنگی «مرد صلح» نامیده و تكريم میشود و يك لمپن رئيسجمهوری قدرتمندترین کشور دنيا.
زمان پساحقيقت، جهان برساخت رسانههاست كه در آن همهچيز حقيقت دارد، حتی دروغ.
دنيايی كه در آن واقعيات عينی ديگر وجود ندارند و هرچه هست بازی با احساسات و باورهای مردم است. دروغ، دروغ است، بزرگ و کوچک دارد، مصلحتی و غیرمصلحتی هم دارد، اما ذاتش یکی است.
برای خواندن متن کامل مقاله به این لینک مراجعه کنید.
پایان پیام