رمان مو قرمز آخرین رمان منتشر شده از ارهان پاموک
رمان مو قرمز آخرین رمان منتشر شده از ارهان پاموک
به گزارش گلونی ارهان پاموک رمان نویس اهل ترکیه و برنده جایزه نوبل است.
نویسنده «نام من سرخ» و «شوری در سر» آخرین رمانش را با نام مو قرمز منتشر کرد.
رمانی که شاید به اندازه نام من سرخ، خاص و خواندنی نباشد، اما قلم پاموک شما را به سمت خواندن آن خواهد کشاند و باز هم جذب داستانی روان خواهید شد.
علاقه پاموک به ادبیات و نقاشی ایران در نوشتههایش مشهود است و حالا رمان موقرمز هم رنگ و بویی از همین علاقه دارد.
موقرمز داستانی را روایت میکند که نشان از تأثیر شاهنامه بر نویسنده میدهد.
قلم روان و ساده پاموک، خواننده را جذب کتاب میکند.
قلمی که گاهی شما را به گذشتههای دور میبرد و در همان لحظه که میان خانههای قدیمی در حال قدم زدن هستید ناگهان خود را چندین سال بعد مییابید و مردی که آن زمان پسرکی کوچک بود باقی داستان را برایتان تعریف میکند.
رمان مو قرمز
پاموک در این کتاب قصهای متفاوت را روایت میکند که یک تکهاش برآمده از قصه رستم و سهراب است و تکه دیگرش از ادیپوس شهریار سوفوکل.
رمان درباره پسری است فقیردر سالهای دهه هشتاد میلادی ترکیه که پدرش بهخاطر فعالیتهای چپگرایانهاش در زندان نظامیها بوده و حالا هم آنها را رها کرده است.
او برای تأمین پول کلاسهای کنکورش ناچار است کار کند. کاری که به او پیشنهاد میشود، وردستی یک چاهکن پیر است که قرار است در زمینی بایر در اطراف استانبول چاهی بزند.
علیرغم باور همه، به آب برسد و این همان نقطهای است که قهرمان نوجوان پاموک با زنی با موهای قرمز آشنا میشود و…»
قسمتی از کتاب:
«از اینکه ایرانیها بسیار شبیه ما بودند و نقاط اشتراک فرهنگی دو همسایه غیر قابل اغماض بود، به وجد آمده بودم و دقیقاً به همین خاطر عجلهای برای بازگشت به استانبول نداشتم.
در خیابانهای تهران، از بازارها گرفته تا کتابفروشیها (چقدر کتابهای نیچه ترجمه شده بود!) پرسه میزدم و بسیاری از چیزها را جذاب و جالب مییافتم.
حرکات اغلب «دستی» مردانی که به نظر بیجهت در پیادهروها بالا و پایین میشدند، حالتی که در صورت داشتند، زبان بدن، شیوه احوالپرسی، اینکه تعارف دم در را شکلی از احترام میدانستند، اینکه بی هیچ کاری جایی میایستادند، اینکه خیلی اهل کار نبودند، اینکه در قهوهخانهها مینشستند و سیگار میکشیدند و عملاً وقتکشی میکردند، چقدر شبیه ما ترکها بود.
ترافیک تهران هم درست مثل ترافیک استانبول دیوانهکندده بود. ما ترکها تا رو به غرب کردیم ایران را به کل از یاد بردیم. تنوع کتابهای کتابفروشیهای خیابان انقلاب بینهایت حیرتانگیز بود.»
کتاب مو قرمز را نشر چشمه با ترجمه عینله غریب منتشر کرده و میتوانید با کلیک بر روی نشر چشمه آن را سفارش دهید.
پایان پیام
نویسنده: راضیه حسینی
کد خبر : 177831 ساعت خبر : 8:58 ب.ظ